امروز : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
- تبریک شعلههای روشنایی و زیبایی خلیج فارس
- مجلس باید در حوزه انرژی تغییر رویکرد داشته باشد
- البرز می تواند الگو و پیشرو در کشور برای مبارزه با قاچاق کالا و ارز باشد/استان البرز برای اجرای طرح های نوین ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز کشور، آماده است
- پیام تسلیت
- راه اندازی اتوبوس های برقی تحولی مهم در حمل ونقل شهری کشور است
- پیام قدردانی عزت الله مظفری به عنوان اهل قلم و رسانه از سپاه پاسداران برای پیروزی در عملیات وعده صادق
هنر و صنعت
برادران لومیر در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهى را به راه انداختند که «سینماتوگراف» نام داشت. این دستگاه پیچیده عکسهاى متحرک را نشان مىداد. لومیر با چرخاندن دستک آن عکسهاى متحرک را روى پردهاى سفید به نمایش مىگذاشتند. آنها پس از استقبال پاریسىها از سینماتوگراف، نمایندگانى به کشورهاى مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با این […]
برادران لومیر در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهى را به راه انداختند که «سینماتوگراف» نام داشت. این دستگاه پیچیده عکسهاى متحرک را نشان مىداد. لومیر با چرخاندن دستک آن عکسهاى متحرک را روى پردهاى سفید به نمایش مىگذاشتند. آنها پس از استقبال پاریسىها از سینماتوگراف، نمایندگانى به کشورهاى مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با این دستگاه آشنا کنند. اما ایران دوره قاجار یکى از این کشورها نبود.
ورود سینما به ایران:
مظفرالدینشاه در فروردین سال ۱۲۷۹ از تهران به مقصد اروپا حرکت کرد، در این سفر بود که با سینما آشنا شد. در سفرنامه مبارکه مظفرالدینشاه آمده است:« که شاه روز یکشنبه هفدهم تیر ۱۲۷۹ به اتفاق« میرزا ابراهیم خان عکاسباشى»، به تماشاى دستگاه سینموفتوگراف و لانترن ماژیک رفته است. این حادثه پنج سال پس از رواج اختراع برادران لومیر در پاریس رخ داد؛ شاه این دوربین را به اشتباه سینموفتوگراف مىنامید.
در هفته بعد، مظفرالدینشاه دوباره به دیوار سینما رفت. حدود یک ماه پس از اولین دیدار مظفرالدینشاه با سینما، در سهشنبه ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ برابر با۱۹۰۰میلادی در شهر «اوستاند در ساحل دریا در بلژیک»، جشن روز عید گل برگزار شد و میرزا ابراهیمخان عکاسباشى مشغول عکس سینموفتوگرافاندازى از شاه شد. به این ترتیب بانى ورود نخستین دوربین فیلمبردارى و نمایش فیلم، مظفرالدینشاه است و نخستین فیلمبردار ایرانى نیز « ابراهیم خان عکاسباشى»، محسوب مىشود.
نخستین مدرسه سینمایى و فیلمبردارى در ایران:
«اوانس اوگانیانس، مهاجرى ارمنى – روس» بود، که پس از اتمام تحصیلاتش در رشته سینما به ایران آمد. اوگانیاسن با فکر تأسیس مدرسه سینمایى و سپس تولید فیلم را به مرحله عمل در آورد. پس از درج اعلان براى نخستین دوره مدرسه، نتیجهاى به بار نیامد و با اعلانهاى بعدی، افتتاح مدرسه هنرپیشگى در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۰۹ روى داد و سیصد نفر نامنویسى کردند. اما این دوره را فقط ۱۲ نفر بهپایان رساندند.
سرانجام دوره دوم نیز پس از چاپ اعلان در جراید برگزار شد؛ در دوره دوم دروس مختلفى شامل فیلمبرداری، بازیگری، ورزش، موسیقی، رقص، ژیمناستیک، تاریخ لباس و … تدریس مىشد. اوگانیانس نتوانست دوره سوم را برگزار نماید. در سال ۱۳۱۷ به هند رفت تا کار سپنتا را ادامه دهد ولى درگیر مسائل سیاسى شد. پس از جنگ جهانى دوم به ایران بازگشت و نام خود را پس از گرویدن به اسلام، «رضا مژده»، نامید. بعد از آن نیز چند بار تلاش کرد تا با سینما ارتباط برقرار کند ولى توفیقى نیافت.
عبدالحسین سپنتا و اولین تجربه در سینماى ایران -دختر لُر
عبدالحسین سپنتا متولد ۱۲۸۶ تهران بود. وى در مدرسه سنلویى و مدرسه زرتشتیان تهران و نیز در اصفهان و کالج آامریکایى تحصیل کرد و علاقه زیادى به تاریخ و ادبیات ایران باستان داشت. سپنتا سفرهایى به هند داشت و آثارى را منتشر کرد. در سال ۱۳۰۷ اولین روزنامهاش را با نام «دورنماى ایران»، منتشر کرد. وى پس از سفر به ایران مجدد به هند رفت.
آشنایى وى با سینما بهطور تصادفى و از طریق« اردشیر ایرانى»، صورت گرفت. پس از مطالعه در این زمینه به صورت تئوری، سناریو با نظر فنى اردشیر ایرانى نوشته شد. مشکل اساسى این دو در تهیه فیلم، انتخاب بازیگران بود که باید با زبان فارسى آشنایى مىداشتند. پس از جستجوى بسیار، سرانجام همسر یکى از کارمندان استودیو به نام «روحانگیز»، جهت ایفاى نقش دختر لُر برگزیده شد. نقشهاى بعدى را «هادى شیرازى و سهراب پورى»،ایفا مىکردند و نقشهاى فرعى را خود سپنتا با تغییر صدا و لحن صحبت مىکرد.
پس از هفت ماه کار مداوم،« نخستین فیلم ایرانى ناطق»، موجودیت یافت. از این فیلم بعدها به نام «جعفر و گلنار»، یاد مىشد. نقش اساسى در تهیه این فیلم، به سپنتا تعلق داشت، گرچه ساخته اردشیر ایرانى ذکر وآماده شد و در واقع کارگردانى هنرى با سپنتا و کارگردانى فنى با اردشیر ایرانى بود. فیلم دختر لُر در مهر ۱۳۱۲ آماده نمایش شد و در ۳۰ آبان ۱۳۱۲ نمایش فیلم در «سینما مایاک در خیابان لالهزار»، آغاز شد و با استقبال بىسابقهاى روبه رو شد و پس از ۳۷ روز نمایش، موفقیت بىنظیرى کسب کرد.
سپس از دى ماه، به مدت ۱۲۰ روز «در سینما سپه»، اکران شد و حتى سال بعد یک ماه در «سینما مایاک و ۵۰ روز در سینما سپه»، نمایش مجدد یافت.
سینمای ایران بعد از انقلاب:
در ابتدا این تصور مطرح شد که حاکمیت دینى با سینما سر سازگارى ندارد و سینما از حیات فرهنگى این سرزمین حذف خواهد شد؛ اما با سخنان رهبر انقلاب این ذهنیت برطرف شد «فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویى» از طرف ایشان تایید شد. اما بهرحال برخوردها متفاوت بود.
وزارت فرهنگ و هنر در وزارت علوم ادغام شد. در روز نخست، دستور بازگشایى سینماها صادر شد و بسیارى از آثار انقلابى به نمایش درآمد. دفتر کمپانى هاى خارجى در اول سال ۱۳۵۸ تعطیل شد. در جلسه مشترک شوراى تهیه کنندگان، واردکنندگان، سینماداران و هنرمندان در تیرماه ۱۳۵۸، تصمیم بر این گرفته شد که از ورود هر نوع فیلم خارجى جلوگیرى شود. و سپس پروانه نمایش فیلم هاى ایرانى که از سال ۵۸ تا ۵۹ مجوز گرفته بودند لغو شد.
بعد از انقلاب ممیزى نیز ویژگى هاى تازه اى یافت. در سال هاى نخست پس از انقلاب در جریان تنش هاى حادّ سیاسی، سینما به نازل ترین حد خود از لحاظ کمى و کیفى رسید. تولید فیلم؛ تحت تأثیر بى ثباتى سیاسی، تغییر مداوم مسؤولان و نوسان معیارهاى ممیزى و در نتیجه عدم امنیت در سرمایه گذاری، نزول پیدا کرده بود. ورود فیلم هاى خارجى رونق یافته بود. در این بین، تعدادى از تولیدکنندگان فیلم هاى ایرانى تلاش کردند تولید فیلم را بار دیگر به جریان اندازند. به گونه اى که با اندیشه های دولت اسلامى نیز انطباق داشته باشد. فیلم هاى: برزخى ها، فریاد مجاهد، سرباز اسلام، حاصل این تلاشند.
بعد از سال ۱۳۶۰ مجموعه امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادى و صنفى سینما تحت نظارت دولت قرار گرفت و تأثیر مثبت آن با محدودیت ورود فیلم هاى خارجی، حذف عوارض سنگین از فیلم هاى داخلی، نظم بخشیدن به ارتباط میان صاحبان سینما و صاحبان فیلم، پرداخت وام بانکى به تهیه کنندگان و بسیارى موارد دیگر خود را نشان داد. اصلاحات انجام شده متأثر از اراده عام سینماگران ایرانى بود. اما این سیاست سینمایى، تبلیغات منفى نیز در پى داشت که بخشى از آن در بحث ممیزى بود.
به تدریج از سال ۱۳۶۴ با ایجاد رابطه مناسب تر میان سیاستگذاران و سینماگران، آثارى خلق شد که توانست نظر منتقدان و روشنفکران را نیز به خود جلب نماید و با اقبال عمومى نیز مواجه شد و در عین حال سینماى ایران را در سطح جشنواره هاى جهانى مطرح کند.
دهه شصت فوران کارهاى درخشان نسل دوم سینماى جدید ایرانى است. در ابتداى دهه هفتاد با تصمیم دولت، یارانه حذف شد. رویداد دیگر این سال، تأسیس «مؤسسه رسانه هاى تصویرى»، به عنوان سازمان دهنده فعالیت هاى قانونى شبکه ویدئویى کشور بود. این اتفاق در پى آزادسازى ویدئو مطرح شد. در این دوره حضور فیلم هاى ایرانى در جشنواره هاى جهانى و کسب جایزه براى مدیریت سینمایى به خودى خود ارزشمند نبود.
در سال ۱۳۷۹، پیش نویس قانون سینما ارائه شد که در آن دادگاه صالحه براى رسیدگى به خطاهاى سینمایى پیش بینى شده است. همچنین استراتژى سینماى ایران در برنامه پنج ساله سوم توسعه انتشار یافت. ویژگى و این دوره که به سینماى بعد از دوم خرداد مشهور است، بحث سنت و مدرنیته بود.
شاید در ابتدای پیدایش سینما به آن به عنوان یک پدیده صنعتی و اقتصادی نگاه میشد، اما به مرور زمان وجه هنری آن بیشتر به چشم آمد و در طول سالهایی که از حیات آن میگذرد، نیز این مسئله بیش از پیش پررنگ تر شد .
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.