شعار همیشگی ما؛
۞ چراغ امید روشن است ۞
Saturday, 18 May , 2024
امروز : شنبه, ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 32443
  پرینتخانه » فرهنگی تاریخ انتشار : 08 دی 1402 - 1:31 | 65 بازدید | ارسال توسط :
به بهانه ۸ دی ماه، سالروز تولد و بزرگداشت فروغ فرخزاد؛

شاعرترین شاعر بانوی زبان پارسی

فروغی که در آسمان ادبیات هرگز خاموشی نخواهد گرفت.
شاعرترین شاعر بانوی زبان پارسی

فروغ در ظهر ۸ دی ‌ماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه کوچه خادم آزاد در محله امیریه تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانی‌تبار به دنیا آمد. فروغ فرزند چهارم توران وزیری‌تبار و سرهنگ محمد فرخ‌زاد است.
پدرش سرهنگ محمد فرخزاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش توران وزیری تبار (بتول )زنی ساده و خوش باور.
اوچهار برادر با نام های ” امیر مسعود ، فریدون ، مهرداد ، مهران ” و دو خواهر بانام ” پوراندخت ، گلوریا ” داشت.
تابستان های دوران کودکی به دلیل مسئولیت پدر در اداره املاک مازندران درنوشهر می گذراند
در دوران هفت سالگی به اجبار پدر به ساخت پاکت از روزنامه های باطله می پرداخت . آن هم برای آشنایی با چگونگی به دست آوردن پول که در سال های متوالی تکرار می شد.

در همان دوران کودکی نخستین جرقه های ذهنی تراوش می کند . او بسیار شیطان ، یکه تاز، فعال و پرانرژی و ناآرام بود .همین عدم آرامش او هم منجربه شیطنت وهیاهوی او می شد.
فروغ با آن موهای طلایی فرفری با چشم هایی درشت که سپیدی اش زیادتراز تیرگی اش بود و با آن لب های درشت که زیبایی خاصی داشت.
فروغ آنچنان شیطان بود که از در و دیوار بالا می رفت و مثل پسرها روی نوک درخت ها می نشست و مثل شیطانک ها با کارهایش دیگران را به خنده می انداخت.
فروغ غم زده ،بهانه گیر و حسّاس که با کمترین بهانه ساعت ها با صدای بلند گریه می کرد.
او عاشق قصه بود .مادربزرگ، قصه های قشنگی می دانست و فروغ یک لحظه مادربزرگ را آرام نمی گذاشت. به قصه ها گوش می داد و دچار جذبه و شکفتگی مالیخولیایی می شد.
این شخصیت های دوگانه ، درست مثل مهمانی که از در خانه وارد می شود و چند روزی در آنجا می ماند و باز از همان در بیرون می رود ، خودشان را نشان می دادند و بعد می رفتند.
فروغ احساس تند ، قدرت مطالعه ، تحقیق استعدادهای شعری را از پدرش گرفت و از مادر سادگی و صفا را پدر شعر می خواند و او با علاقه گوش می داد که با ابیات آشنا شود که وقتی استعدادهای فروغ در نوجوانی به معلم انشای او باور نمی کرد که خودش انشاهایش را بنویسد.
کودکی و نوجوانی را در خیالات هوایی و کودکانه سر کرد

پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان «خسروخاور»، رفت . درهمین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقه مند به شعر و ادبیات بود ؛ کم کم به شعر روی آورد.ودیری نپایید که خود نیز به سرودن پرداخت.
خودش می گوید ” در سیزده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم .” آنطور که معلوم است فروغ به سرودن غزل های عاشقانه می پرداخت که ازترس پدر پاره می شود و به چاپ نمی رسد.

پس از سیزده سالگی اندک اندک مورد بی مهری بزرگان خانواده قرار می گرفت. نسبت یافتن مادر و پدر به ارزش های باوری آنان و بی میلی فروغ به آن ارزش ها ؛ آغاز همان ناسازگاری هایی شد که به مرگ وی انجامید.

پدر دوباره ازدواج می کند و تاثیر منفی بر روحیه ی بچه ها می گذارد و یک سال بعد از این اتفاق، فروغ درکلاس های نقاشی «علی اصغر پتگر»، شرکت کرد و پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، وارد هنرستان بانوان «کمال الملک»، شد و خیاطی و آموزش نقاشی را زیر نظر «بهجت صدر و علی اصغر پتگر و مهدی کاتوزیان»، فرا گرفت که بعد از ازدواج فروغ ناتمام ماند.

فروغ در طی تلاش ها و سختی های زیاد در مقابل مخالفت پدرش با ازدواج او و پرویز و با گذراندن اشک ها و غم های زیاد در ٢۳شهریور سال ۱۳٢۹در سن شانزده سالگی با پرویز شاپور- طنز نویس معاصرهمسایه پشت به پشت خانه و نوه خاله مادرش با پانزده سال اختلاف سنی ازدواج می کند.

و با توجه به محل کار پرویز در اهواز وآبادان ساکن شدند.
در بعضی اسناد دلیل ازدواج فروغ گریز ازخانواده مطرح شد و طبق بعضی مدارک این ازدواج کاملا عاشقانه و عاطفی و دوطرفه بود.
این عشق و ازدواج ناگهانی به خاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود .چیزی که در خانه پدری نیافته بود.

فروغ در سال ۱۳۳۰ به دلیل اختلاف زناشویی که احتمالا از افکار متفاوت شان نشات می گرفت به تهران خانه پدری برگشت و در همان دوران نخستین شعرش را به اسم «گناه »،در مجله«روشنفکر»، توسط فریدون مشیری به چاپ رسانید .

چندی بعد به اوج شهرت رسید و آثارش هواخواهان بسیار یافت و در همان روزها بود که یکی از شاعران معروف او رادر بی پروایی به حافظ تشبیه کرد و نوشت : ” که اگر در قدرت بیان هم به پای لسان الغیب برسد ، حافظ دیگری خواهیم داشت.

اولین شعر فروغ با سبک نو شروع شد که با مصرع *** دوراز اینجا دور دور ازاینجا دور. *** شروع شد.
او در شعرهایش بی آنکه شعار بدهد یا فلسفه ببافد با آرزوهای مردم ساده همدلی می کند.
فروغ با زبان مردم عادی یکی و مانوس بود.
فروغ در شعرهایش از رنج ها و محرومیت های مردم ساده سخن می گوید و نان شادی را قسمت می کند.

با به چاپ رسیدن شعر،” گنه کردم گناهی پر ز لذت ” در یکی از مجلات، هیاهوی عظیمی بپا می شود و فروغ را بدکاره می خوانند و از آن پس مورد نامهربانی های فراوان قرار می گیرد.
گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند ، ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند.
بعد از اعتراض های شدید به دلیل چاپ شعر گناه ، فروغ از خانه پدری رفت واتاقی را در خیابان شاه پس از مخالفت پدر با شعر گناه اجاره کرد.
او برای گذراندن زندگی، داستان و سفرنامه هم می نوشت و به مجله ها می سپرد اما از همین مجله ها ضربه های سختی خورد و نومید وخشمگین ازآنها برید.
بعدها فروغ به خانه همسرش در اهواز برگشت.

در ” ٢۷خرداد سال ۱۳۳۱” پسرش «کامیار»، متولد شد و در همان سال در همان ناسازگاری روزگار یعنی بهار۱۳۳۱ نخستین دفتر سروده های فروغ به نام” اسیر ” در هجده سالگی منتشرشد، که قهرمان این مجموعه خود اوست.

کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.
اما اختلاف فروغ با همسرش پس از چاپ اسیر شدت می گیرد ،حتی تولدکامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد.
و فروغ با توجه به وضعیت بد روحی، در آسایشگاه روانی رضاعی بستری می شود. و سرانجام در ” ۱۷آبان سال ۱۳۳۴” از پرویز شاپور جدا می شود.
و قانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدن فرزندش را تا پایان عمر نداشت. فروغ ۱۶ سال تمام وتا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید.
* وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
ودر تمام شهرقلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند
وقتی که چشم های کودکانه عشق مرا با دستمال تیره قانون می بستند
و از شقیقه های مضطرب آرزوی من
فواره های خون به بیرون می پاشید
چیزی نبود . هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم : باید ، باید ، باید دیوانه وار دوست بدارم.

رنج نامه غربت فروغ در خانواده برای هر آشنای نام او روشن است ، اما هیچ رنجی نتوانست او را از پروردگی ها و ورزیدن های شعرآموزی بازدارد.
او شعر می سرود و با شعر، اندیشه های زن ایران را به زبان مدرن باز می گفت ونسل خویش را به دوران آینده راهداری می کرد.
روزگار جدایی و دشواری های تنهایی نتوانست او را در اندیشه کردن و سرودن دچارگسست وناتوانی بسازد.

شاملو ، اخوان ، نادرپور ، سهراب و مشیری همتایان او بودند ، فروغ با توانایی انکارناشدنی یکسره با همه شاعران هم روزگار خویش پهلو می داد و درسرایش تازه ترین آفریده های بی گذشته سرآمد بود.

فروغ چند ماه در خانه ی طوسی حائری و سپس به اتاقی در خانه ی پدری بازگشت
در همان سال۱۳۳۴ برای چند روز در بخش روانی بستری شد.
برای گذراندن زندگی به نوشتن چند داستان کوتاه و همکاری با نشریات با اسم مستعار پرداخت .و در همان سال مجموعه «اسیر»، را با مقدمه ی شجاع الدین شفا به چاپ دوم رساند.

در سال ۱۳۳۶دومین دفتر او با نام ” دیوار ” که شعر حساسیت برانگیز «گناه»، هم در این مجموعه گنجانده بود ، در اختیار دوستداران شعر قرار گرفت.
فروغ به پرویز عشق می ورزید، با آنکه از او جدا شده بود ولی هنوز او را با تمام وجود دوست داشت و از کار خود بشدت پشیمان و ناراحت بود، مجموعه شعر مذکور را تقدیم به پرویز شاپور کرده بود.
در سال ۱۳۳۸ دفتر ” عصیان ” را در قالب «چهارپاره»، پدید آورد.

و در ۱۳۴۱با دستیابی بر قدرت شعری خویش دفتر ” تولدی دیگر ” را به شعر امروز فارسی پیشکش نمود و آن را تقدیم به ابراهیم گلستان کرد.
فروغ با همان ذهن سرشار و باور پولادین به نوگرایی و سبک خاص خویش ،در راه پیشبرد شعر فارسی امروز به سوی آینده که خود از آن محروم ماند،بسیار جانفشانی نمود.
او را بی گمان از بزرگان شعر امروز ایران و از شاعرترین زنان زبان فارسی میشناسند از دیگر اعضای خانواده او می‌توان برادرش، فریدون فرخ‌زاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخ‌زاد را نام برد. فروغ با مجموعه‌های «اسیر، دیوار و پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت.
نامه‌های وی توسط «کامیار شاپور و عمران صلاحی»، در کتابی به نام «اولین تپش‌های عاشقانه قلبم»، منتشر گردید.
سفر فروغ فرخزاد به اروپا:
پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخ‌زاد، برای گریز از هیاهوی روزمره گی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانه‌اش به سختی می‌گذشت، به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد.
آشنایی و ارتباط فروخ فرخزاد با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی:
آشنایی با ابراهیم گلستان ،-نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی -و همکاری با او، موجب تغییر دیدگاه‌های اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامه منتشر شده فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود
رابطه عاشقانه بین این دو است.
در سال ۱۳۳۷ سینما، توجه فروغ را جلب می‌کند؛ و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم « خانه سیاه است»، را در آسایشگاه «جذامیان باباباغی تبریز»، می‌سازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه «شش شخصیت در جستجوی نویسنده»، اثر« لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری»، بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم «خانه سیاه است»، برنده جایزه نخست جشنواره« اوبر هاوزن»، شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد.
فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت می‌کند، که تهیه‌کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه «تولدی دیگر»، را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گسترده‌ای را برانگیخت؛ پس از آن مجموعه« ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، را منتشر نمود.

در میان سال‌های ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یکبار دست به خودکشی زد که یک جعبه قرص گاردنال را خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.
فروغ فرخ‌زاد، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس – قلهک، برای تصادف نکردن با اتوموبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت .
روز چهارشنبه ۲۶ بهمن پیکر او را در امام‌زاده اسماعیل قلهک و با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش : صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلال آل‌احمد، مهدی اخوان‌ثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در آرامستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.
سانسور آثار فروغ فرخزاد:
فروغ فرخ‌زاد در دوران زندگی‌اش در دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی، سانسور نشد، اما پس از وداعش با زندگی، آثار او در دوره‌های مختلفی سانسور شدند.
آرزوی فروغ از زبان خودش:
«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است. من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی‌عدالتی مردان می‌برند،کاملاً واقف هستم ونیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار می برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است».

با توجه به این که تطور احوال وجودی فروغ در طی دوران کوتاه زندگی خود، به ما نشان می‌دهد که او به تقدیر و سرنوشت از پیش شکل گرفته برای خود راضی نبود و با جسارت و آزادی اراده در جهت تغییر ماهیت و نحوه تفکر و شخصیت خود گام برداشت، با توسل به اصل محوی تقدم وجود بر ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و اشعار مکتوب او در دفاتر پنجگانه اش می‌توان خوانشی اگزیستانسیالیستی از زیست جهان فروغ داشت. نخست سادگی زبان و نزدیکی به حدود محاوره و گفتار و دوم آزادی در انتخاب واژه ها به تناسب نیازمندی در گزارش دریافت های شخصی و سوم اهمیتی که در مقوله وزن قائل بود .
آثار فروغ فرخزاد:
۱۳۳۱ اسیر، شامل ۴۳ شعر *
۱۳۳۵ دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر *
۱۳۳۶ عصیان، شامل ۱۷ شعر *
۱۳۴۱ تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر *
۱۳۴۲ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر *

ترجمه آثار فروغ فرخزاد:
عربی: محمد الامین – غسان حمدان
آذری: صمد بهرنگی
انگلیسی: شعله ولپ-علی سلامی- حسن جوادی و سوسن سالیی- جاشکا کیسلر و امین بناتی- فرزانه میلانی- دیوید مارتین
فرانسوی: مهشید مشیری و سیلویا میلر
آلمانی :آنه ماری شیمل
ایتالیایی: دومینیکو اینگینیتو
کردی: حیدر خضری
ترکی: هاشم خسروشاهی
اردو: فهمیدا ریاض
ازبک: خورشید داورن
سال شمار زندگی فروغ فرخزاد:
۱۳۳۶ سفر به آلمان و ایتالیا
۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعه سینما و امور تشکیلاتی فیلم
۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، درباره مراسم خواستگاری، به سفارش مؤسسه فیلم ملی کانادا
۱۳۳۹ تهیه سومین قسمت فیلم آب و گرما
۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعه امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیه یک فیلم کوتاه برای مؤسسه کیهان با همکاری سهراب سپهری
۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی درباره جذامی‌ها
سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیه فیلم خانه سیاه است، درباره جذامی‌ها ۱۳۴۱
۱۳۴۲ تهیه فیلم‌نامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد
۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساخته ابراهیم گلستان
۱۳۴۳ ترجمه نمایشنامه ژان مقدس اثر برنارد شاو درباره زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهده‌دار نقش ژاندارک باشد.
۱۳۴۳ ترجمه سیاحت‌نامه هنری میلر در یونان به نام ستون سنگی ماروسی. (چاپ نشد)
۱۳۴۳ چاپ برگزیده اشعار فروغ
۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مؤلف
۷

فروغ فرخزاد در آثار دیگران:
ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نام‌های «جام جان، اوج موج و سرد سبز»، درباره فروغ ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، امیرمسعود فرخزاد (برادر فروغ)، مادر فروغ و کسان دیگری گفت وگو شده‌است. همچنین در این فیلم عکس‌های منتشر نشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شده‌است.
غاده السمان،- شاعر مشهور سوری-، معتقد است از فروغ در اشعارش الهام گرفته‌است.

در سال ۲۰۱۱ میلادی، Old Friends یک گروه موسیقی زیرزمینی به نام
دو ترانه بر روی اشعار فروغ فرخ‌زاد اجرا کرده‌اند. ترانه «من تو باشم تو» و «پرنده مردنی است». در سال ۲۰۱۳ آربی موسسیان، خواننده گروه Old Friends آهنگی به نام «نهایت شب»، برای یکی از اشعار فروغ فرخزاد، اجرا کرده‌است.
فروغ در نگاه دیگران:
مهدی اخوان ثالث شاعر هم‌عصر فروغ درباره وی گفته‌است:
او زنی معترض به ستمی که بر زنان می‌رفت بود و می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد اعتراض کند. از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در «عصیان».بعد هم که خواست اسلوب و کار تازه‌ای را ارائه دهد، بسیار لطیف و پرشور و حال شعر می‌گفت. او شاعر خوبی بود، به‌خصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود.
احمد شاملو شاعر معاصر درباره فروغ می‌گوید:
شاعری که پس از تولد دوباره خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بی‌رحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشان‌ترین چهره‌های شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانه‌اش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد.
محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر معاصر درباره فروغ فرخزاد گفته است:
فروغ با گسترشی که در کیفیت افاعیل قائل شده‌است، بیش‌تر از نیما که اغلب به توسعه کمی افاعیل گراییده بود، وزن شعر را گسترش داده‌است و یکی از خصوصیات فراموش‌شده شعر قرن چهارم را که به علت کلیشه‌وار شدن زبان شعری در دوره‌های بعد فراموش شده بود، زنده کرد و از حد رایج و مشخص آن هم توسعه بیش‌تری بخشید.

فروغ در مجموعه اسیر، بدون پرده پوشی و بی توجه به سنت ها و ارزش های اجتماعی آن احوال و احساسات زنانه خود را که در واقع زندگی تجربی اوست توصیف می کند. اندوه و تنهایی و ناامیدی و ناباوری که براثر سرخوردگی در عشق در وجود او رخنه کرده است سراسر اشعار او را فرا می گیرد. ارزش های اخلاقی را زیر پا می نهد و آشکارا به اظهار و تمایل می پردازد و در واقع مضمون جدیدی که تا آن زمان در اشعار زنان شاعر سابقه نداشته است می آفریند.

در مجموعه دیوار و عصیان، نیز به بیان اندوه ، تنهایی ، سرگردانی ، ناتوانی و زندگی در میان رویاهای بیمارگونه و تخیلی می پردازد و نسبت به همه چیز عصیان می کند. بدین سان فروغ همان شیوه توللی را با زبانی ساده و روان اما کم مایه و ناتوان دنبال می کند. از لحاظ شکل نیز در این سه مجموعه همان قالب چهار پاره را می پذیرد و گهگاه تنها به خاطر تنوع ، اندکی از آن تجاوز می کند.

«تولدی دیگر»، هم در زندگی فروغ و هم در ادبیات معاصر ایران نقطه ای روشن بود که ژرفای شعر و دنیای تفکرات شاعرانه را به گونه ای نوین و بی همانند نشان می داد. زبان شعر فروغ در این مجموعه و نیز مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، که پس از خاموشی او منتشر شد، زبان مشخصی است، با هویت و مخصوص به خود او. این استقلال را فقط نیما دارا بود و پس از او اخوان ثالث و احمد شاملو (در شعرهای بی وزنش)و این تشخیص محصول کوشش چندین جانبه اوست.

هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد
مرواریدی صید نخواهد کرد

نویسنده : شبنم خدایاری_ ویراستار، کارشناس ارشد ویرایش و نگارش زبان و ادبیات فارسی | منبع خبر : مشاهیر ایران زمین
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.