امروز : یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
- ششمین دوره مجلس خبرگان اول خرداد آغاز میشود/ افتتاحیه مجلس دوازدهم؛ هفتم خرداد
- همایش ماموریت ویژه با حضور امیر دریادار ایرانی برگزار شد
- پیام تبریک به دکتر آریائی نژاد؛ منتخب مردم شهرستان ملایر
- مرور طرحها و قوانین مصوب مجلس یازدهم در فرصت باقیمانده
- اعلام نتیجه نهایی انتخابات مجلس در تهران
- امیدواریم مجلسی قوی و دلسوز تشکیل شود
نقدی بر فیلم فلسفی روزهای عالی اثر ویم وندرس
روزهای عالی، شاید بهترین فیلم روایی وندرس است، اگرچه فیلمهای کارگردان شهیر و برجسته آلمانی، ویم وندرس که سه بار نامزد جایزه اسکار شده است همواره مورد توجه منتقدان بوده است، اما به نظر میرسد فیلم روزهای عالی پس از وقفه طولانی در تولید فیلم داستانی از سال ۲۰۱۷ تا کنون توجههای بیشتری را نسبت […]
روزهای عالی، شاید بهترین فیلم روایی وندرس است، اگرچه فیلمهای کارگردان شهیر و برجسته آلمانی، ویم وندرس که سه بار نامزد جایزه اسکار شده است همواره مورد توجه منتقدان بوده است، اما به نظر میرسد فیلم روزهای عالی پس از وقفه طولانی در تولید فیلم داستانی از سال ۲۰۱۷ تا کنون توجههای بیشتری را نسبت به این کارگردان جلب کرده است.
آخرین فیلم تحسین شده ویم وندرس با شخصیت اصلی هیرایاما، که کوجی یاکوشو بازیگر توانمند ژاپنی آن را ایفا میکند یکی از غریبترین فیلم های سال ۲۰۲۳ است، فیلمی ژرف که تنها با روایت ساده زندگی روزمره مرد ژاپنی، بدون هیچ قصه پیچیدهای نگاه مخاطب را به زندگی دگرگون میکند. ویم وندرس به همراه تاکوما تاکاساکی فیلمنامه روزهای عالی را نگاشتهاند، فیلمنامهای که از اندیشه وندرس و فرهنگ ژاپنی که وندرس به آن علاقمند است و همچنین تحت تاثیر فیلمساز بزرگ ژاپنی یاسوجیرو ازو که وندرس او را مقدس مینامد، ریشه گرفته است تا مخاطب را با ماشین قدیمی ون هیرایاما هر روز صبح به محل کارش برای نظافت توالتها برساند و در چرخش هر روزه از نوشیدن قهوه، گوش دادن به موسیقی، پیمودن مسیر، غرق شدن در ژرفتای طبیعت، مراقبت از موجودات دیگر، توجه و در عین حال هر جا که لازم است بی تفاوتی به دیگران، مطالعه، سیر در جهان هنر و به طور کلی ساخت دقیق یک زندگی فارغ از تکاپوهای برای هیچ اغلب مردم، فلسفه زندگی را به نمایش بگذارد.
روزهای عالی علارغم پرداختن به زندگی روزمره یک نظافتچی در سادگی خود، قدرت انتخابها، تفاوت انسانها و بهره هر فرد از زندگی را مطابق با انتخاب او به نمایش میگذارد.
انتخاب شغل تمیزکردن توالت برای شخصیت اصلی معنایی از جنس پاکی و ناپاکی ندارد، وندرس ژاپن را در عالیترین حالت خود، زیبا، مدرن، در اوج پاکیزگی به نمایش میگذارد و مسیر شخصیت اصلی داستان را در این شهر مدرن دنبال میکند تا رستورانهای سنتی، درختان کهن ریشهدار و مغازههای قدیمی فروش نوار کاست را ببینیم بدون آنکه از شکوه زندگی مدرن کاسته شود. او با ظرافتی بینظیر نشان میدهد که تفاوت انسان در گوشی هوشمند یا گوشی قدیمی در دست گرفتن نیست، درک او از زندگی و مواجه با دیگران، با خود و با جهان است که انسانها را متفاوت میکند.
شغل شخصیت اصلی به سادگی میتوان هر شغل دیگری باشد، در زندگی امروز که ما افراد را ابتدا با شغل معرفی میکنیم، وندرس نشان میدهد که با وجود تعهدی که هیرایاما به انجام صحیح شغل خود دارد ولی مهمترین بخش زندگی او این شغل نیست، هرچند که زمان زیادی را به انجام آن میگذراند ولی زندگی برای او بزرگتر و ژرفتر است.
فیلم روزهای عالی در دسته فیلمهای آهسته قرار میگیرد، جایی که ما برشهایی از زندگی را میبینیم، این نوع از فیلمها ضد پیرنگ است، توجه بر فلسفه اتفاقات است و نه صرف روایت پی در پی اتفاقات مختلف، این فیلم مخاطب را به فکر وا میدارد و نه تنها به مجذوب کردن او در دالانی از اتفاقات توجه ندارد بلکه یک لحظه را به قدری آهسته و یا تکراری نشان میدهد که مفهومی که در پی بیان آن است به خوبی منتقل شود. به همین دلیل است که تکرار هر روزه ماجراهای زندگی روزمره که بسیاری از آن را از پیش نیز پیشبینی میکنیم لذت بخش است.
شاید در ابتدا به نظر برسد مفهوم اصلی فیلم فلسفی روزهای عالی رضایت از زندگی است، درحالیکه رضایت هیرایاما، شخصیت اصلی این داستان از هر آنچه رخ دهد نیست بلکه رضایت او از انتخابهای سختی است که در زندگی انجام داده تا آن زندگی ناب و البته ناقصی را بسازد که اکنون دارد، زندگی ناب از آن جهت که آنطور زندگی کردن جسارت میخواهد و ناقص از آن رو که گویی هر زندگی نقصهای خود را دارد.
در فیلم روزهای عالی ما ۱۲ روز از زندگی مرد میانسال، هیرایاما را میبینیم، مردی که زندگی را مطابق علایق خود ساخته، پذیرای آن چیزی است که زندگی به او میبخشد و برای آنکه به بهترین شکل از لحظات خود لذت ببرد قوانین خود را ساخته است، قوانینی که عدول از آنها ناممکن نیست و این قوانین صرفا برای لذت بردن و بهره بردن از زندگی وضع شده است. او پذیرا است، از طبیعت، هنر، وقایع و هر تجربه جدیدی دریافت جدیدی دارد و دایره اطرافیان، شغل، کتاب، موسیقی و هر آنچه به زندگی او وارد میشود را پیشتر انتخاب کرده است و یا برای تطابق آن با زندگی خود تلاش میکند.
به نظر می رشد که هیرایاما زندگیای منزوی و جدا از هیاهوی ژاپن برای خود ساخته است، حال آنکه اینطور نیست، او مراودات زیادی با دیگران دارد، در ۱۲ روزی که ما از زندگی او میبینیم، همکار سهلانگار او که به همراه دوست دخترش در نظم همیشگی زندگی هیرایاما اختلالی ایجاد می کنند، خواهرزادهای که سر زده و پس از سالها به زندگی او راه پیدا میکند، همسر سابق زن صاحب رستوران و در نهایت خواهر پولدار او به زندگی هیرایاما وارد میشوند، او آنها را از زندگی خود پس نمیزند، میپذیرد، همراهی میکند و به بخشی از زندگی خود مطابق آنچه میپسندد در میآورد، تنها کسی که از مواجه با او میپرهیزد پدرش است، هیرایاما لبخند میزند ولی همواره شاد نیست، او میخندد، زندگی میکند ،مطالعه میکند، کار خود را فارغ از آنکه چه کاری باشد به خوبی انجام میدهد و راضی است، رضایتی که ناشی از پذیرش زندگی با رنجها، سختیها، بدیها، کاستیها و نقصانهایش است. روزهای عالی یک زندگی ناشی از پذیرش این نقصها است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.