امروز : چهارشنبه, ۱۷ خرداد , ۱۴۰۲
- گزارش مراسم یادبود مرحوم دکتر سید عبدالعلی قوام
- سی و چهارمین سالروز عروج ملکوتی امام خمینی (ره) و قیام خونین پانزدهم خرداد
- توضیح دفتر دکتر حدادعادل درباره انشا یک عکس و حواشی آن
- اعلام آمادگی برای خدمتگزاری به زائران بزرگداشت حضرت امام خمینی (ره) با
- دوازدهمین سالگرد درگذشت مهندس عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر برگزار میشود
- ادعای نشریه اینگلیسی در مورد شمخانی !
کجای جهان ایستاده ای
کجای جهان ایستاده ای که این همه ابریست که این همه نیست و تو میان مرگی که آمده است تا بماند و عشق که تکلیف هر چه مرا در این همه بی تویی به هم می ریزد کدام را دوبار خواهی دید که زندگی این همه می رفت کجای جهان ایستاده ای که دور از […]
کجای جهان ایستاده ای
که این همه ابریست
که این همه نیست
و تو
میان مرگی که آمده است تا بماند و
عشق
که تکلیف هر چه مرا
در این همه بی تویی به هم می ریزد
کدام را دوبار خواهی دید
که زندگی این همه می رفت
کجای جهان ایستاده ای
که دور از چشم خدا
عشقی را طلب می کنی
که چه بی رحمانه کُشته می خواهد
و چه مهربانانه زندگی نمی بخشد
و تو بر فراز قله ای می رقصی
که درست چند ثانیه بعد
آغوش درّه هایش را
برایت باز گذاشته است
سعیده هاشمی
النگوهای دختر نمرود
***********************************************
آن سوتر از هر چه جنگل
هرچه زمین
هرچه خدا
تو را می آفرینم
در کلبه ای کوچک
و نامت را از صدایت برمیگزینم
از روی موهایی که نشد
طلسمشان کنم
و می کارم
میان باغچه ترین حیاط خانه ات
دوستت دارم هایم را
تا چند هزار سال دیگر که برگشتی
زیر سایه ام باشی
و بخوانی نامه هایی را
که سلام هایش پاک شده اند
و به یاکریم ها دانه دهی
شاید کسی اهلی این خانه شد
سعیده هاشمی
النگوهای دختر نمرود
*********************************************
انگشتان من با نام تو آشنایند
و چشم هایم به ندیدنت
و عطری که لبخندهایت را به جهان می پاشد
فقط به سمت من نمی آید
و تو با چشمانی بسته
خیره ای در نگاهی
که سالهاست خیره سری ات را از حفظ است
حدس بزن چشم هایش چه رنگی ست
تو می جُستی در او
دختری چشم آبی را
و عصرها گاهی سبز را
و شب ها با لباس حریر…
اما من
زنی چشم بسته بودم
که همه چیز را سیاه میدید بی تو
با تمام چشم سفیدی اش
و سیاهی های هر روز تو را
برای خودش رنگین کمان ترجمه می کرد
با یک بغل گُلی که همیشه
برایم نداشتی
سعیده هاشمی
النگوهای دختر نمرود
*********************************
قرن هاست
قهوه قجری را از حفظم
و به سلامی می اندیشم
که تو نگفتنش را دوست داری
و به دختری لبخند می زنم
که سال هاست
آخرین طبقه از بلندترین برج
به او اندیشیده
تصمیم بگیر امشب
برای سلامی که هرگز نگفته ای
تصمیم بگیر امشب
مرگ یا قهوه قجری؟
که محشور شده ام من
برای ارادت به خدایانی
که بی تو می میرند
سعیده هاشمی
النگوهای دختر نمرود
***************************************
صبح بلند میشوی
راهی به دوراهیهایت، اضافه شده است
در آینه صبر میکنی
میبینی صدایی را
که از امروز نمیبینی
آشتی نمیکنی با دستهایت
که یک روز شعر میبافند و
روز دیگر
با طنابها آشتیاند
خستهای از دیوار گورت
که درِ رو به ایوانش را
آجر گرفتهاند
خستهای از قاب عکسی
که فقط قاب عکس است
گاهی روی زمین افتاده خیره در تو
که تکرار میشود در اتاقت
گاهی زیر پاهایت
تو پنهان میشوی، میان آجرها
لای ریشههای فرش
دستت به بادکنک کودکیهایت نمیرسد
میخندی
میخندی
به این اشرف مخلوقات بودن
وقتی که در امان نیستی
از پروانههای باغ همسایه
زندگی هر روز راهی ندارد
جز آنکه پیاده شود از لبخندهایت
از قاب عکسی که میخواهد اینبار
به سویی دیگر نگاه کند و
جهان از نقطهای جدید
به پایان سلام دهد
صبح روز نامعلوم
پرده را کنار میزنی
میبینی
قرار نیست دیگر سلام کنی
سعیده هاشمی
مرگ چه ساده شروع میشود
*********************************************
تنها جایی که ماهی ها بدون آب زندگی می کنند
نقاشی دختر من است
و تکه آهنی که دستور می دهد:
“داخل خطوط حرکت کنید”
نمی داند خورشید بنفش قشنگ تر است
وقتی مداد زردت تمام نشده باشد
من به خواب های دخترم ایمان دارم
به یک ،دو، سه، پنج شکلات
دوازده ، شونزده بستنی
ایمان دارم
و آخرین نماز قضایم را نقاشی می کنم
تا خدا بهانه ای برای بخشیدن داشته باشد
او می داند
تقصیر مدادرنگی هاست
که هرگز نکشیدند
زیر پای هیچ درختی
مورچه ای له نشده است
حتم دارم توت فرنگی آبی ست
مرگ صورتی
و رنگ گل کفش هایش
چیزی شبیه یک پتوی گرم بعد هزار سال یخبندان
فردا برای عروسکش خواستگار می آید
باید جهازش را نقاشی کنیم
سعیده هاشمی
مرگ چه ساده شروع می شود
**********************************************۸۸
سعیده هاشمی
متولد ۶۲
ارشد روانشناسی
شاعر
دو مجموعه کتاب چاپ شده
مرگ چه ساده شروع می شود
انتشارات فصل پنجم
کاندید ۵ اثر نهایی جشنواره فجر
النگوهای دختر نمرود
انتشارات دالاهو
بهترین کتاب سال از جشنواره قلم زرین
سه مجموعه اثر مشترک:
از آغاز تا دماوند
انتشارات آنان
تمام ناتمام شعرهای من
نشر خیابان
سیمرغ درکه
انتشارات مهروماه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.