امروز : شنبه, ۱۳ خرداد , ۱۴۰۲
- توضیح دفتر دکتر حدادعادل درباره انشا یک عکس و حواشی آن
- اعلام آمادگی برای خدمتگزاری به زائران بزرگداشت حضرت امام خمینی (ره) با
- دوازدهمین سالگرد درگذشت مهندس عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر برگزار میشود
- ادعای نشریه اینگلیسی در مورد شمخانی !
- کنشگران مرزی و مسئله حکمروایی در ایران
- یادواره دکتر علیاکبر سرجمع برگزار میشود
هویت کالبدى معمارى بناهاى عمومى با الگوپذیری از طبیعت
امروز پایتخت، بیش از هر زمان دیگری خالی از هویت شهری شده است و خاطرات آن در حال فراموشی است. گرچه تهران روزگار ما، بر خلاف تمام زرق و برقهایی که دارد، با هویتی مجهول و چندگانه، دست و پنجه نرم میکند و این زنگ خطری است که خالی شدن شهر از هویت، حافظه تاریخی […]

امروز پایتخت، بیش از هر زمان دیگری خالی از هویت شهری شده است و خاطرات آن در حال فراموشی است. گرچه تهران روزگار ما، بر خلاف تمام زرق و برقهایی که دارد، با هویتی مجهول و چندگانه، دست و پنجه نرم میکند و این زنگ خطری است که خالی شدن شهر از هویت، حافظه تاریخی و تهرانبودگی را گوشزد میکند اما، معماری آن از ابتدای قرن ۱۴ هنگامی هم که در حال شکلگیری بود، هیچ چیزی بر پایه تهرانیت تهران در آن وجود نداشت.
معماری معاصر تهران که از ابتدای قرن چهاردهم یعنی سال ۱۳۰۰ آغاز شد، تاکنون ادامه دارد. از همان برهه بود که، معماری در تهران دچار هرج و مرج و آشفتگی شد. هنگامی که برای نخستین بار شهرداری بر تهران مستقر شد، رضا خان پهلوی به دلیل ایجاد یک فضای جدی شهری، شهردار تعیین کرد. شهردار تهران در گام نخست، فضای سنتی شهر را بر هم زد و کوچههای خاکی، باریک و تاریک تهران را از بین برد و فضای شهر را بزرگ و عریض کرد. به عبارتی از محدوده تهران قدیم خارج شد و به محدودهها و دامنههای البرز رسید. او به این دلیل که معماری شهر تهران را ثبت کند از متخصصی روسی به نام مهندس مارکوف استفاده کرد. مارکوف پس از عزیمت به تهران شروع به ساخت بناهایی با سبک نئوکلاسیک کرد.
حجم انبوه کارهای عمرانی از یک طرف و ظهور عملکردهای جدید و نبودن متخصصین در ایران از سوی دیگر، باعث شده بود که اکثریت کارهای عمرانی این دوره در دست مهندسین خارجی به ویژه اروپایی، روسی و معدود مهندسان معمار ایرانی قرار گیرد. در واقع حضور گسترده شرکتها و مهندس معمارهای اروپایی از مهمترین رویدادهای معماری دوره پهلوی اول محسوب میشود چرا که از طرف دولت ایران دعوت شده بودند تا در ساخت ایران نوین همکاری کنند.
در دوره پهلوی اول، معماری ایران تحت تاثیر مستقیم معماری غرب بود و تجارب معماری اروپا در ایران با قدرت هرچه تمامتر گسترش یافت. ساختمانهای اداری در تهران نیز با مدل موجود در اروپا و انگلیس احداث شد. در آن برهه، معماری در پایتخت با سبکهای مدرن اروپایی آلمان، نئوکلاسیک ایران، کلاسیک اروپا، التقاطی، شبه مستعمراتی و ادامه سبک معماری قاجاری ایجاد شد.
فرایند نوسازی تهران که در دوران پهلوی اول شروع شده بود، در زمان پهلوی دوم نیز ادامه یافت و موجب دگرگونیهایی در عرصههای اجتماعی و فرهنگی شد. در این دوره یعنی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ با حذف و تعدیل گرایشهای نئوکلاسیک و باستانگرایانه تغییرات جدی در سبک معماری رخ داد. در این دوره بیشترین تاکید معماری بناهای عمومی شهر بر کاربردی بودن طراحیها است و معماری مدرن نیز در آن دوره شکل گرفت. معماری مدرن شکل گرفته در این دوره، متاثر از کارهای لوکوربوزیه، فرانک لوید رایت، ریچارد نویترا، آلوار آلتو و جیمز استرلینگ بود و معماری شبه مدرنیستی ایران نام گرفت. تغییرات در عناصر شهری تهران و اقدامات صورت گرفته برای ایجاد زیرساختهای نوین، آغازگر تحول محتوای شهر از ساختار سنتی آن به ساختار مدرن بود. در نتیجه زمینه برای توسعه افسارگسیخته تهران فراهم شد.
پس از شروع معماری مدرن که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بود، دو موضوع جدید در معماری تهران به وجود آمد. نخست اینکه، معماری با هویت مستقل و متکی بر میراث گذشته هدایت شد و دیگری هم، سبک فرامدرن بود که توجه جدی به معماری گذشته را مطرح می کرد. این دو موضوع، بناهای عمومی در تهران را به وجود آورد اما معماری بناهای عمومی شهر، سطحی و ظاهری بود و عناصر فرامدرن به صورت تصنعی در آنها به کار گرفته شده است. مشکل اصلی معماری در این دوره، وضعیت دشوار و گاه بیمارگونه در برابر معماری گذشته بود که معماران نه می توانستند آن را رها کنند و نه اینکه قادر به ارائه راهکاری قطعی و مناسب برای به کارگیری مجدد آن بودند. هنگامی که تهران وارد فضای مدرن شد برای احداث بناهای عمومی، از الگوهای دوره پهلوی اول استفاده کردند و همین امر پایتخت را به سمت فضایی اجباری سوق داد. در طی فرآیند توسعه هر بار که عنصر ارزشمندی از این مجموعه حذف شد، نمودی از حافظه جمعی ساکنانش را هم با خود برد.
معماری معاصر تهران، همواره دغدغه تاریخ را داشته است که البته تلاشهایی برای پیوند با معماری گذشته و تداوم آن اجرا شد که ناموفق بوده است. همچنین توجه معماری معاصر به معماری گذشته سطحی بود و به روح، کالبد، اصول، مبانی و به کارگیری این موارد توجه نشده است. در واقع چالش و نقطه ضعف اصلی معماری معاصر، بیتوجهی به اقلیم و نیازهای بومی بوده است. می توان گفت که معماری تهران امروز، نشانگر در هم ریختگی است که در روح شهروندان رسوخ میکند و همواره در ذهن باقی میماند.
تهران دستخوش بیهویتی است
بزرگترین کاری که معماری انجام میدهد، تأثیر گذاشتن بر سبک زندگی انسان است اما امروز به دلیل نبود رابطه منطقی بین بناهای عمومی شهر و عناصر سازنده هویت، تهران دستخوش بیهویتی، عدم حس مکان و همچنین ارتباط شهروندان با آن است. بناهای عمومی پایتخت، روزگاری به گونهای بود که هویت بخش منظر شهری به حساب میآمد. شهر، عناصر هویت بخش طبیعی بسیاری را از دست داده است و عناصر طبیعی باقی مانده آن در زیر غباری از فراموشی در حال رنگ باختن و نابودی است.
منظر و هویت، هر دو ساخت و سازهای جمعی ثبت شده در طول زمان هستند، که ارزشگذاری ریشهها و طرحریزی برای آینده را ترکیب میکند.
اگر امروز بخواهیم دستورالعملی، طراحی و معیارهای مشخصی تدوین شود، باید الگوهای هویتی تهران، مدنظر قرار گیرد و بناهای عمومی و قدیمی، حفظ و بازسازی شود. در واقع باید در فضای تدوین قوانین و مقررات، هوشمندانه گام برداشت و از محافظه کاری سنتی دست کشید تا آنچه در تهران است باقی بماند و تداوم یابد و پایتخت به سمت فضای بهتر و دارای روح زندگی بیشتر سوق داده شود. بنابراین باید هویت شهر در قوانین جدید پیش بینی شود. این در حالی است که تاکنون تمام نگاهها در معماری، همواره و همیشه به گذشته بوده است اما، برای نگاهداشت چیزی که از گذشته باقی مانده است باید قوانین جدید تدوین کرد.
توجه به اقلیم تهران در معماری امروز
گرچه امروز ظاهر بنای ساختمانهای عمومی شهر در معرض اهمیت و توجه قرار گرفته است اما چه از روزی که مارکوف شروع به ساخت بناهای جدید کرد و چه بعدها که معمارهای برجسته دیگر در تهران شروع به ساخت و احداث بناهای عمومی شهر کردند، هیچ کدام نتوانستند بر اساس اقلیم تهران معماری مشخصی پیش بینی کنند. همواره و همیشه، معماران و شهرسازان آنچه را که در تهران طراحی و پیشبینی میکردند، طرح اولیه آن را کپی و در پایتخت پیاده و اجرا میکردند.
در واقع هیچ معماری به اقلیم تهران به عنوان بزرگترین تجلی و الهام بخش الگوی معماری توجه نکرد و این امر باعث شده است که امروز شاهد بیهویتی شهر تهران باشیم که پر از ایرادات شهرسازی است که نه فضای آرامش به شهروندان میدهد و نه موقعیت و جایگاه خوبی حتی به معماران میدهد. بنابراین ناگزیر باید به الگوهای جدیدتر، نوآورانه و پیش روتر توجه کرد و دست از محافظه کاری برداشت. معماران ابتدا باید طبع و شکل زندگی شهری را بشناسند و تا زمانی که این ویژگیها شناخته نشود تنها نظرات شخصی و الگوپذیری معماری از سبک های موجود اعمال خواهد شد.
در عصر حاضر، هویت شهر بر اساس میراث تاریخی احداث میشود. اگر قرار است قوانینی تدوین و ضوابطی تهیه شود تا معماری بهتری برای تهران ترسیم شود تنها باید به اقلیم تهران توجه کرد و آن چیزی که هویت تهران است شکل داد. در واقع باید به طبع شهر توجه کرد و بر اساس آن عمل کرد.
هویت تهران جایی همانند البرز و کوههای سر به فلک کشیده توچال است. طبیعی است که در معماری بناهای عمومی شهر به این مسئله نگاه داشته باشیم و همواره برای تهران با تکیه بر البرز، الگوها و قوانین معمارانه و شهرسازانه طراحی کنیم. برای حفظ معماری که بتواند به تهران هویت دهد، باید ضوابط و قوانین جدیدی تدوین و اجرا شود.
منظر نقش بسیار مهمی در بازسازی فرآیند شهری ایفا میکند و باید ورای مفاهیم تزیینی و زیبایی شناسی آن دیده شود. بالاتر از دیگر موارد، منظر بافت پیچیدهای را همراه با توالی قدرتمندی از محیط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ارائه میدهد که هویت بخش است. منظر میتواند یک عنصر پیوستگی باشد که دیالوگ بین قدیمی و جدید، سنت و مدرنیته، چهارچوبهای انسانی و طبیعی را تضمین کند. ایجاد پیوستگی بین اندک عناصر بازمانده منظر طبیعی تهران، راهبردی برای بازگرداندن هویت فراموش شده این شهر است که دستیابی به آن نیازمند بازنگری در قوانین اجرایی و طرح جامع تهران با ایجاد اهداف عملیاتی در سطوح خرد و کلان است.
بناهای عمومی نشانگر ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر شهر است و در واقع همین امر است که به عنوان روح هر شهر محسوب میشود و آن را زنده نگه میدارد. هویت هر شهری در طول زمان و با توجه به شرایط محیطی و اقلیمی آن تعریف میشود.
در این راستا بزرگترین راهکار برای معماری بناهای عموی، توجه به طبیعت و افق باز فارغ از صدای خودرو و فضای شهری، سنگ فرشهای بدون نشیب و فراز و محیطی روستا گونه است که احساس آرامش برای شهروندان را به ارمغان بیاورد چرا که هیچ مانع شهری در آن وجود نخواهد داشت.
ایجاد پیوستگی بین اندک عناصر بازمانده منظر طبیعی تهران، راهبردی برای احیای هویت شهر است که دستیابی به آن نیازمند بازنگری قوانین در سطوح خرد و کلان است.
توجه به اهمیت بناهای عمومی در شهر و تاثیراتی که بر هویت بخشی دارد میتواند تعاملات شهری، میزان افزایش نفوذ عمومی فضا، ایجاد تصاویر ذهنی و خاطره جمعی و مفهوم مکان را رقم بزند.
مهمترین راهکار برای تدوین قوانین و ضوابط، الگوپذیری از طبیعت است. اقلیم تهران باید مبتنی بر طبیعت باشد. در واقع تمام آنچه که باید برای بناهای عمومی پایتخت رعایت شود بر حفظ طبیعت و چشم انداز است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.