امروز : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
- البرز می تواند الگو و پیشرو در کشور برای مبارزه با قاچاق کالا و ارز باشد/استان البرز برای اجرای طرح های نوین ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز کشور، آماده است
- پیام تسلیت
- راه اندازی اتوبوس های برقی تحولی مهم در حمل ونقل شهری کشور است
- پیام قدردانی عزت الله مظفری به عنوان اهل قلم و رسانه از سپاه پاسداران برای پیروزی در عملیات وعده صادق
- حمله هوایی ایران با پهپاد و موشک به اهداف نظامی اسرائیل”
- بیانیه جمعیت گفتمان انقلاب اسلامی به مناسبت روز جهانی قدس
برگ برنده در دستهای اوست
دوشنبه های نقد تئاتر کانون ملی منتقدان تئاتر ایران به منظور نقد و بررسی نمایش “پیش از کشتن”، با حضور رضا آشفته، منتقد، پژوهشگر و مدرس تئاتر ، حمید کاکاسلطانی، نویسنده، کارگردان و منتقد تئاتر ، ارس دادگر طداح و کاردان نمایش میش از کشتن و آریو رلقب کیانی منتقد مهمان در پردیس تئاتر شهرزاد روز دوشنبه ۲۴ مرداد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار صدای چراغ امیدنیوز؛ در این نشست اعضای این کانون به نقد و بررسی نمایش “پیش از کشتن” پرداختند. همچنین در جلسهی نقد و بررسی این اثر، کادر اجرایی و علافه مندان به تئاتر نیز حضور داشتند.
در ابتدای بحث و به عنوان ورودیهای برای پرداخت به نقد و بررسی اثر و به درخواست رضا آشفته، آرش دادگر، طراح و کارگردان اثر توضیحاتی در مورد این نمایش و جلسهی نقد آن ارائه داد. وی به بیان این تکته پرداخت که نگاه به این نوع فرم اجرایی، گونههای برخورد متفاوتی را به وجود میآورد. من همواره پذیرفتهام که به اندازهی تمام افراد حاضر در سالن، دیدگاههای متفاوتی نیز وجود دارد. مظروفی برای هر ظرفی که هر تماشاگر داراست وجود دارد و تلاش بر این است که آن مقدار مظروف موجود را ضرب و تقسیم کنیم و کاری کنیم که آشوبی در آن ایجاد شود؛ یا به آن اضافه میشود، یا به همان اندازه میماند و یا شاید هم از آن کاسته شود. اما هر کس به همان اندازهای که در ظرفش داشتهباشد باید با اثر برخورد کند و ما هم باید به نحوی عمل کنیم که هر تماشاگر با دانایی خودش با نمایش برخورد کند؛ نه این که ما بخواهیم بالاتر از آن دانایی را ارائه دهیم که خاص باشد. تلاش گروه همواره بر این بوده که تماشاگر، عنصر مهم تمام اجراها باشد و او است که تعیین میکند و به ما میگوید که در چه نقطهای ایستادهایم و باید به چه نقطهی بالاتری حرکت کنیم و یا تلاشمان را بیشتر کنیم تا ضعفهامان را در نقطهای که هستیم برطرف کنیم.
رضا آشفته دربارهی گروه کوانتوم و کارها و فعالیتهای آرش دادگر بیان کرد که چیزی که در کارنامهی او که از سال ۷۸ اغاز شده برجسته است؛ حضور فرهیختهنگرانهی ایشان است. به این دلیل که تئاتر ما در سالهای اخیر، مسیری منحط و دیگرگونه را تجربه میکند؛ به این دلیل افرادی مجبور شدند که به ناچار تحت عنوان تئاتر خصوصی به فرمولها و قاعدههای دیگری تن دهند که خواهناخواه میتواند آن تعریف تئاتر یا اصالت آن را زیر سؤال ببرد. اما تلاش آرش دادگر تا اینجا بر این بوده که مانند سابق تئاتر کار کند و در عین حال تئاترش، یک تئاتر فرهیخته باشد که برای او فرم و محتوا همواره محور و اصل بوده و خوشبختانه تا اینجا نیز از این مسأله تخطی نکرده. اما این مسیر، مسیر دشوارتری است؛ از این جهت که آن حمایتها برای برخی گروهها وجود ندارد و اگر هم وجود داشتهباشد، کفاف آن هزینهها را نمیدهد. به این دلیل که روز به روز این تورم بالا و بالاتر میرود و صرف هزینهها نیز سنگینتر میشود و همهی اینها دست به دست هم میدهد که یا تولید تئاتر متوقف شود و یا این مسیر با دشواری و سختی طی شود. با این رویکرد میتوان گفت که برگ برنده با آرش دادگر است؛ به این واسطه که تئاتر کار میکند و از نمایش “هملت” یا “شاهلیر”، تبدیل به یکی از کارگردانهای قابلتأملتر شدند و کارنامهی جدیتری را داشتند و به شکل جدیتر در جریان تئاتری ما قرار گرفتند و همواره از سوی منتقدان دنبال شدند. در عین حال با مرور کارنامهی ایشان، شاهد این هستیم که او برای خود نیز پست و بلند و بالا و پایین دارد. با وجود این که در این یک دهه تمام کارهای ایشان، کارهای قابلتأملی بوده و در عین حال تعدای از این آثار بسیار چشمگیرتر بوده تا به نماش “پیش از کشتن” رسیده. در این نمایشها نیز آنچه باعث میشود تئاتر ایشان، تئاتر منحصری باشد؛ امضا و سبک متفاوتی است که برای خود برگزیده که اقتباس و دراماتورژی از متون کهن، چه آثار یونان باستان و چه متون ویلیام شکسپیر و یا حتی رمانها و متون ایرانی است. آشفته در ادامهی بحث به صحبت در مورد شیوهی اجرایی و ژانر اثر پرداخت و بیان کرد که نمایش “پیش از کشتن” رویکرد و تأکیدی بر شیوهی اجرایی پسامدرن دارد. این اثر، تلفیقی از دنیای امروز و دنیای گذشته است و جهان متن از گذشتهی دور و عصر دموکراسی میآید اما در عین حال و با مبنا قرار دادن دموکراسی، واقعیتهای پیرامون یا تاریخ و اساطیر یونان باستان را به چالش میکشد. بازگشت به چنین متونی در قرن ۲۱ و جهان معاصر سبب به چالش کشیدن مسائل پیرامونی توسط ناخودآگاه تماشاگر و مخاطب میشود. تلفیق متون گذشته با نگاه امروزی و اضافه نمودن عناصری که سبب تغییر فضا میگردد؛ باعث برقراری نسبتهایی میشود که در جهان امروز تکثیر میشوند. این قیاس، بسیار پیشرونده است و ظاهر آن گرایش مستقیم به پیشرفت دارد اما در باطن، گرفتگیها و زحمات بشر را به چالش میکشد. این به نمایش گذاشتن مصائبی در دل متون گذشته که در دنیای امروز نیز تکرارپذیر است رویکردی درست و نگاهی جهشی است که گذشته را به عنوان راه گریزی از توقیفهای موجود برمیشمارد. از طرفی این رویکردِ پستمدرن متن نمایش اینگونه رقم خورده که روال خطی و بوطیقایی متون یونان باستان را برهم میزند و شکل و شمایلی سیال و غیرمتعارف به آن میبخشد؛ آغازی که گویی پایان قصه است و نظمی که دیگر موجود نیست و گریزان از روند خطی و رایج شکل روایت است. همین رویکرد در بررسی ژانراثر نیز حاکم است و از تراژدی اورستیا و با بر هم زدن بخشی از موضوعیت آن، اینجا از طرفی در بستر قتلهای صورتگرفته با نوعی تراژدی مواجهیم و با تابلوها که گاها از پس آنها نوعی استندآپکمدی یا کمدی وحشت برمیخیزد به سوی کمدی حرکت میکنیم. دلیل این ارجاع به کمدی هم میتواند اینگونه بیان شود که اساسا کمدی شیوهای است که خود را منحصر به امر قطعی نمیکند و از حالت جدی بیرون میآید و نگاهی دگرگون به مسائل دارد. از سوی دیگر میتوان پیکرهی “پیش از کشتن” را به گروتسکی متمایل کرد که در فضای پسامدرن بر خلاف فضای کلاسیک، صورتی اشباع میشود که تلقینگر است و این تلقین، نه در انتقال اندیشه که در ساخت همان فضا و از دل اتمسفر موجود در اثر خود را نمایان کرده و مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد و “پیامد” را جایگزین “پیام” میکند که ذهن مخاطب خویش را به سوی ما به ازای جامعه و تجربهی زیستهی خود میکشاند و همین است که برداشت متفاوتی را برای هر مخاطب به اقتضای دانش و مطالعهی شخصی خود به همراه دارد و در ساحت تکمعنایی متوقف نمیگردد و تعدد معانی را در دل خود جای میدهد. آشفته در بررسی محتوایی اثر اضافه کرد که پیش از کشتن تفکری را به مخاطب خویش تحمیل نمیکند و صرفا درنگی شهودی در او پدید میآورد و باعث میشود مخاطب نگاهی به خود بیندازد و متوجه و به فکر درمان خود خود باشد. درمانی که کار و وظیفهی تئاتر است؛ همان واکسینه کردن نسبت امور منفی و ایجاد بضاعت و پررنگ کردن عواطف کمرنگ. با این همه برداشت شخصی من از مضمون و محتوای نهفته در دل اثر اما نگاه به مسألهی خانواده از منظر کلان آن است. نگاهی که از سویهی اجتماعی فراتر میرود و صورت سیاسی پیدا میکند و با پررنکگتر کردن ابعاد منفی به واکاوی خانواده و با گسترش آن در سطح جامعه میپردازد. این واکاوی، امری فراگیر را هدف قرار میدهد که دروغ و نفرت و انتقام و… در خانواده است؛ خانوادهای که تهی از عشق، معنا، رفاه و زندگی است و این، مسألهی مهمی است که متکثر و قابلتعمیم به همهی ماست و “پیش از کشتن” به همهی ما هشدار متلاشی شدن در بخشی از این مسیر را میدهد، بیان میکند که چنانچه قدرت عشق متوجه خانواده نباشد و خانواده دچار اختلال عدم انتقال این عشق و عواطف و کتمان مهمترین مسأله گردد و خشونت را جایگزین آن سازد، در پس این کتمان گمگشتگی پدید میآید و اساس این کلیدواژه مختل میشود.
در ادامهی این نشست، حمید کاکاسلطانی پس از ستایش از کارگردان و تیم اجرایی و تحسین فداکاری و کار در این شرایط سخت به بیان این نکته پرداخت که نمایش “پیش از کشتن” با نگاهی تماتیک به درونمایههای این متون کلاسیک جهانشمول، که از دید خیلی از فلاسفه، شاهکارهایی مثالزدنی شمرده میشوند، سعی کرده که از زاویهی دید نویسنده که بازخورد مسائل سیاسی، اجتماعی و فلسفی جامعهی مدرن و خصوصا ایران امروز ما را دارد، به طور هنری و غیر مستقیم و بدون هر گونه شعارزدگی، یه شکل دراماتیک نوشتاری را با همکاری با کارگردان که او نیز با زاویهی دید خود شکلی را به ما نشان دهد که در ۳۳صحنه و تابلو را با شخصیتپردازی که رنگ و لعاب امروزی دارد اما به تمهای جهانشمولی مانند عدالت، خشونت، دیکتاتوری و آزادی و حقوق مدنی نیز تکثیر شده. او اضافه کرد که بحث کاتارسیس و تزکیهی نفس در اجرای آرش دادگر اتفاق میافتد ولی نه در پایان نمایش بلکه در لحظه به لحظه و صحنه به صحنهی نمایش. این نمایش در ارتباط با ژانر نیز تماشاگر را معلق میگذارد؛ معلق میان تراژدی به معنای سنتی و کلاسیک آن و کار مدرنی که کارگردان با ترفندها و تکنیکهای خود انجام میدهد، بازیگر را ورد شدن به نقش و تماشاگر را از همذاتپندازی بیرون میآورد و تعقل تماشاگر را درگیر میکند. از طرفی جملات قصار و کوتاهی که در هر اپیزود و هر بخش از نمایش وجود دارد، وقتی به عنوان گفتگو و تعامل در تقابل با یکدیگر قرار میگیرد، تکاندهنده است! کاکاسلطانی در ادامه به تحسین کارگردان به واسطهی مانور و توجه صحیح و مطلوب به عناصری مانند موسیقی و نور و گریم و لباس پرداخت.
آریو راقبکیانی در مورد نمایش “پیش از کشتن” به بیان این نکته پرداخت که در این اثر مانند آثار سابق آرش دادگر مسأله، انسان است. انسانی که در یک جامعهی ضدآرمانشهر سر میکند و انسانهای دیگر تکثیر شده و تعمیم یافته در همین بستر به زندگی میپردازند. در این اثر آرمانشهری را میبینیم که میخواهد ساختهشود اما بدل به نوعی ضدآرمانشهر میگردد. جامعهای که سیاه است و تنها نقطهی امیدش که سفیدی کاراکتر است، در خفقان میماند. بنابراین آقای دادگر آرمانشهری را نشان میدهد که سیاهی به آن تلألو میکند. او اضافه کرد که وحدت زمان و مکان در این نمایش رعایت میشود و فرم اساطیری آن حفظ و توامان شکسته میشود. ما در این نمایش خردهداستانهایی میبینیم که با زمان بازی میکنند. زمانی که در نمایش میتواند دوار باید و از طرفی جهانهای موازی درست کند و همجهت هم نیز باشد. آن خردهداستانها نیز به نفع تماشاگر چیده شده که به او آگاهی دهد و یک هشدار دهد که در حال رسیدن به نقطهی دیگر و پریدن به روی شاخهی ثانوی است. در این نمایش به تماشاگر گفته میشود که موقعیتها هستند که به تماشاگر احساس همذاتپنداری میدهند. موقعیتهایی که امروز هم میشود در جامعه و توسط مخاطب اثر مفروض شود. پس زمان در این اثر یک المان شکننده و در عین حال تسبیحوار است و نگاه آرش دادگر به زمان، دوسویه است.
نقد تئاتر -
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.