شعار همیشگی ما؛
۞ چراغ امید روشن است ۞
Thursday, 25 April , 2024
امروز : پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 14045
  پرینتخانه » خبر ویژه تاریخ انتشار : 03 مهر 1400 - 14:38 | 642 بازدید | ارسال توسط :

باید ها و نباید ها  در ازدواج های سنتی و مدرن

گذار جوامع از نظام سنتی به نظام مدرن باعث تغییراتی در سطوح مختلف کلان، میانی و خرد و در بین تمامی گروه ها شده است. این تغییرات به نوبه خود موجب دگرگونی در ارزش­ها، انتظارات، خواسته­ها و … خواهند شد. درحالی­که در شرایط کنونی جامعه ما که ازدواج به عنوان یک هدف ارزشی، عاطفی و […]

باید ها و نباید ها  در ازدواج های سنتی و مدرن

گذار جوامع از نظام سنتی به نظام مدرن باعث تغییراتی در سطوح مختلف کلان، میانی و خرد و در بین تمامی گروه ها شده است. این تغییرات به نوبه خود موجب دگرگونی در ارزش­ها، انتظارات، خواسته­ها و … خواهند شد. درحالی­که در شرایط کنونی جامعه ما که ازدواج به عنوان یک هدف ارزشی، عاطفی و یا حتی سنتی مطرح می شود ولی راه ها و امکانات رسیدن به آن کاملاً عقلانی است، این امرمنجر به آشفتگی و بی سامانی در جامعه کنونی ایران گشته و آثار بسیار زیانباری را به دنبال آن موجب شده است. با پیچیده تر شدن جوامع و الگوی پذیری آنها از جوامع غربی و سکولار، و نیز ایجاد خواسته ها و انگیزه های کاذب، ذائقه اجتماعی تغییر یافته است.  بر اساس تئوری مرتن، هر گاه وسایل و اهداف در یک گروه اجتماعی و یا به طور کلی تر در ساختار جامعه، هماهنگ باشند، مثلاً هر دوکنش وسایل واهداف سنتی را دنبال نمایند و یا هردو عقلانی- حقوقی باشند، آن جامعه دچار مشکل نخواهد بود؛ ولی چنان چه اهداف ارزشی و یا عاطفی باشند ولی وسیله وصول به آن ها عقلانی باشد، دیگر با یک جامعه متعادل و هماهنگ روبرو نخواهیم بود. همین امر درباره بسیاری از موضوعات، از جمله پدیده ازدواج نیز می تواند اتفاق بیفتد .اما چگونه می توان راه میانبر بوجود آورد. به گونه ایی که با حفظ ارزشهای سنتی، پا در عرصه دنیای مدرن امروزی گذاشت، به گونه ایی که زوجین در زندگی  کمتر تنش و آسیب را  تجربه کنند؟

ازدواج قراری است که دو نفر به هم تعهد می دهند که در کنار هم بهتر بتوانند نیازهای یکدیگر را پوشش دهند.  آنها با شناخت از احساسات خود یک رابطه و یک پیوند را خلق کرده و می آفرینند. نیک می دانیم که هرچیزی که ما روی زمین خلق می کنیم نیاز به رسیدگی، مراقبت ،تعمیر و نگهداری دارد. همچنان که یک باغ، یک ساختمان و یا یک خودرو پس از مدتی استفاده نیاز به نگهداری و تعمیر دارد. ازدواج همانند یک خودروست که به ما کمک می کند در مسیری به نام جاده سعادت سالهای سال حرکت کنیم با آسایش و آرامش آن را طی کنیم. برای حفظ و نگهداری این پیوند نیاز به آگاهی و شناخت از آن است. بدون آگاهی  ودانش چگونه می توان یک وسیله ، یک خودرو ویا یک ساختمان را ترمیم  و بازسازی کرد.چنانچه ازدواج خلق یک پیوند است که هر از چند گاهی نیاز به بازسازی دارد،  ضروری است که آگاهی و شناخت از اینکه کدام یک از اجزاء یک پیوند را بازسازی و ترمیم کرد را داشته باشیم. از دیدگاه روانشناسان، ازدواج دارای سه پایه و رکن است که هر گاه زوجین از  پایه ها و ارکان اصلی ازدواج شناخت وآگاهی کاملی داشته باشند، آن گاه می تواند در طول زندگی به ترمیم و بازسازی آن جهت استحکام پیوند اقدام کنند. بنابراین ازدواج، چه ازدواج سنتی یا مدرن  بر مبنای سه عنصر اساسی شکل گرفته می شود. که عبارتند از حقوق –تکالیف و فرصتها. “حقوق” به معنای خاص آن و نه به معنی حقوق قانونی و مدنی، بلکه بر مبنای حقوق انسانی و اخلاقی که لازم است یک زن یا مرد به دیده احترام به آن بنگرند. در واقع به این معنی که یک زن و یا یک مرد، هر کدام  چه حقی برای خودشان  و یا برای دیگری قائل هستند. حوزه و حد و مرزهای این حق و حقوق را می توان در قوانین وضع شده، سنت ها و گفتگویی که در زمان آشنایی زوج با هم دارند جستجو کرد. “تکالیف”، به معنای وظایف و مسئولیتهایی است  که یک زن برای شوهرش و یا یک مرد برای همسرش بر عهده دارد و “فرصتها” ،یعنی موقعیتها و شرایطی که یک زن و مرد در مسیر زندگی به دنبال آنها هستند.لازم است که مردان و زنان با این سه موضوع کاملا آشنایی داشته باشند و آموزش های فراوانی در این حوزه داده شود چرا که بسیاری از مشاجره ها بین زن و شوهر  بر اساس همین سه پایه است که شکل می گیرد.

حقوق به چه معناست؟ منظور احترام و ارزشی است که ما برای پیوندها، روابط ، خواسته ها، نیازها و باورهای مان قائل ایم. مثلا اگر فرد مذهبی ایی هستیم، این حق را برای خود قایل باشیم که مناسک مذهبی خود را بجا بیاوریم و اگر غیر مذهبی هستیم بجا نیاوریم. اگر ورزش کردن جزء برنامه های زندگی مان است ، یا اگر هنر را دوست داریم و یا دوستان و اقوامی داریم که تمایل به دیدار آنها داریم، حق ما است  که در سمت و سوی این گرایش ها و علایق حرکت کنم.  نکته مهم این است که در مورد جزئی ترین مسائل که ممکن است پیش و پا افتاده به نظر برسند، مثل علاقه به خوردن یک غذای خاص و حتی تماشای یک کانال تلویزیونی خاص همه و همه باید بین دو فرد که تصمیم گرفته اند رابطه ایی را آغاز کنند، لازم است در میان گذشته شود و رعایت شود. به یاد داشته باشیم که گفتن این “حقوق” قبل از ازدواج، بسیاری از مشکلات و درگیری های بعدی را حل و فصل می کند و بحث در مورد اینها در همان مراحل آشنایی و قبل از زیر یک سقف رفتن موجبات آرامش را در مراحل بعدی زندگی فراهم می آورد.

تکالیف به چه معناست؟ “تکالیف”، یعنی مسئولیتهایی که ما در قبال خود و دیگران داریم.در یک خانواده نقش هایی به ما محول می شود که بر اساس زن یا مرد بودن، آن نقش ها متفاوت خواهند بود.در ارتباط با  تکالیف، مسله  مهم این است که از همان ابتدا  زوجین باید برای هم مشخص کنند چه کارهایی بر عهده شان هست و چه کارهایی بر عهده شان نیست. مسئله دیگر این است که ما همانگونه که در برابرهمسرمان مسئولیت داریم و وظایفی به دوش مان است، مهمتر از آن، بر خلاف تصور عموم، مسئولیتی که  در برابر خود و تکالیف مربوط به خودمان داریم بیشتر است. چرا که تکالیفی برای خود  انجام می دهیم، سلامت روانی ما را تضمین می کند. کسی که در زندگی مسئولیت سلامت جسمی و مراقبت از خودش را نادیده می گیرد و به گونه ایی عمل می کند که آسیب های جسمی و روانی به دنبال داشته باشد، در این زمینه کوتاهی کرده است. ما مسئول هستیم که حس قربانی بودن و حس آزردگی را در خود ایجاد نکنیم. به گونه ایی سرزنش و احساس پشیمانی را در خود پرورش دهیم.

فرصتهابه چه معناست؟ یکی از موضوعات مهم که زوجین در ابتدای زندگی باید در مورد آن صحبت کنند، آرزوها و اهدافی است که خواهان آن هستند و قصد دارند که با همراهی و همدلی همسر، به آن هدف و آرزو، پا به پای هم پیش رفته و دست یابند. بنابراین لازم است برای رسیدن به این خواسته ها، فرصت سازی کنند. به عبارتی شرایط و فضای زندگی را به گونه ایی برای یکدیگر فراهم آورند که آرزوها و خواسته هایی که در ابتدای شروع زندگی با هم در میان گذاشته اند مهیا شده و تحقق یابد. مثل ادامه تحصیل، یا داشتن شغل یا سفر کردن و مهاجرت و یا فرزندآوری. اغلب نزاع ها و کشمکش ها به دلیل شکستن این عهد و پیمان و فرصت سوزی بجای فرصت سازی است. موانع و چالش هایی که گاها سر راه هم قرار می دهند و متاسفانه شرایط را برای نرسیدن به آرزوها و خواسته های طرفین ایجاد می کنند و این  یکی از عوامل اصلی اختلاف های زوجین است. و یا بعدها وقتی که آن زمان طلایی از دست رفت به روی هم می آورند.اما ذکر یک نکته نیز لازم است که تمام تقصیرها به گردن طرف مقابل نیست. گاها پیش آمده که در دوران طلایی رسیدن به خواسته ها، قرار داشته ایم ولی خودمان قدر و ارزش آن دوران را ندانسته و از دست رفته است. و باز لازم است بدانیم همیشه فرصتها را خودمان ایجاد نمی کنیم گاهی حوادث و رویدادهای زندگی است که یک فرصت طلایی برای ما ایجاد می کند و متاسفانه ما از آن غفلت می کنیم. لذا بهتر است که این اصل و پایه “فرصتها” را دست کم نگیریم و با  کوشش و تلاش، شرایط و فرصتهایی  که می تواند در جهت موفقیت و یا سلامت و یا آرامش ما باشد را مدیریت کنیم. اما وقتی پذیرفتیم که  یک رابطه بر سه پایه اصلی “حقوق” ، “تکالیف” و “فرصتها” شکل می گیرد، این پرسش به میان می آید که حد ومرز این این سه پایه  کجاست؟

حد و مرزها در ازدواج سنتی و مدرن

همانطور که همه می دانیم رسم است که  خانواده ها در مراسم  عقد بر سر موضوعاتی مثل  حق طلاق یا مسئولیت حضانت فرزند یا فرصت های تحصیلی و شغلی با هم توافق می کنند که بسیار پسندیده است.  اما متاسفانه بر سر مسائل جزئی که فراوان، در زندگی روزمره درگیر آن هستیم ، هیچ طرح و نقشه ایی، هیچ آموزشی مطرح نمی شود. در واقع آنچه که مشاجرات و نزاع ها را در زندگی مشترک به صورت فرسایشی و مستمر زندگی را  مورد تهدید قرار می دهد، حق و حقوقی ناگفته ایی است که  زوجین برای خود قائل هستند و کمتر در مورد آن در روزهای آشنایی و حتی بعدها در فضای مسالمت آمیز از آن سخن رانده می شود. به طور مثال چرا اغلب مراجعات  به مراکز مشاوره معمولا بعد از تعطیلات مثل ایام تعطیلات رخ می دهد؟  مسئله کجاست؟ این موضوع به نوع و کیفیت ازدواج مربوط می شود. پایه و اساس برخی از ازدواج ها سنتی است، لذا این دسته از زوجین از آنجایی که طرفدار آداب و رسوم هستند به آداب و سنن احترام گذاشته و بر اساس آن عمل می کنند. بنابراین از قبل برای آنها همه چیز تعریف شده و مشخص است. حد و مرزهای حقوق، تکالیف و فرصتها در یک ازدواج سنتی مشخص است و زن و شوهریی که به صورت سنتی ازدواج می کنند به تدریج در این فضا بزرگ شده و شکل می گیرند.مثلا برای دید و بازدید نوروز ، رسم است که اول به دیدن بزرگتر برویم. بنابراین بدون هیچ جر وبحثی ، یک زوج،  دیدار از عزیزان را بر این اساس انجام می دهند. یا برای اعیاد مذهبی و یا سفر رفتن، آدابی  داریم که با احترام  آنها را بجا می آوریم. در مورد جهیزیه نیز همه ما نیک میدانیم که میزان جهیزیه را فرهنگ و آداب و رسوم مربوط به آن شهر ویا قومیت مشخص می کند. یا یک باور سنتی وجود دارد که مرد تامین معیشت را عهده دار است. و زن هم مسئول امور خانه و فرزند آوری و پرورش آنها را به عهده دارد. بنابراین زوجینی که به صورت سنتی ازدواج کرده اند به طور اتوماتیک بنا به عرف و سنت عمل کرده و معمولا مشاجرات کمتری را تجربه می کنند. اما صورت و شکل دیگری از ازدواج رواج دارد و آن ازدواج به شکل مدرن و امروزی است.  دوره ازدواج به شکل سنتی حداقل در شهرهای بزرگ، کم رنگ شده  و  شکل ازدواج ها به سمت  وسوی مدرن شدن پیش می رود. اما در عین حال اتفاقی در حال رخ دادن است و آن اینکه اختلافات در این گونه ازدواج ها بالاست. یکی از دلایل اینکه اختلافات در این نوع جدید ازدواج بالاست این است که جوانان می خواهند از سنت عبور کنند و به سمت شیوه های جدید زندگی حرکت کنند، در حالی که هیچ آموزشی برای تعیین اساس  و چهار چوب این نوع شیوه زندگی مدرن ندیده اند. و بدون اینکه حد ومرز های این نوع روابط را مشخص کرده باشند، رابطه خود را رسمی می کنند. در حالی که ضروری است که  بدانیم، زمانی که  از  سنت ها عبور  می کنیم  و از آداب و رسوم قومی و مذهبی فاصله می گیریم،  تکلیف حد و مرزهای رابطه بین زوجین چگونه مشخص می شود و به عبارتی  “حقوق” ، ” تکالیف” و “فرصتها” را  در ازدواج های به شیوه مدرن چگونه باید مشخص کرد؟ جالب است بدانید که تعیین حد ومرز یک رابطه ، مثل تعیین حد ومرز کشورها است. همانطور که می دانیم حد ومرز کشورها عوامل طبیعی مثل  کوه و دشت و دریا مشخص نمی کند. بلکه به صورت توافقی و با گفتگو حد و مرز های بین دو کشور تعیین می شود. به همان شکل حد ومرزها روابط انسانی هم بر اساس ژن و سرشت ما مشخص نمی شود بلکه توافقی است که دو نفر با هم قرار و مدار می بندند. بنابراین حد ومرز ها از دل تربیت و آموزش و گفتگو ، گفتگو و گفتگو و بازهم گفتگو و نه مشاجره، گفتگوی مسالمت آمیز و بدون تنش  بیرون می آیند. اما حد و مرزها و خطوط قرمز چگونه مشخص شوند؟ چگونه به حقوق، تکالیف و فرصتها و در راستای آنها به باورها، علایق و آرزوهای یکدیگر احترام بگذاریم و آستانه پذیرش و تحمل خود را در این زمینه بالا ببریم؟

دنیای مطلوب

دنیای مطلوب یکی از موارد مهم برای کاهش تنش و مشاجرات، آشنا کردن زوجین با دنیای مطلوب هر شخص است. موضوع  این است که  در دنیای هر شخص که به صورت واقعی آن را تجربه می کند، دنیای دیگری نیز وجود دارد که به آن دنیای مطلوب می گویند. دنیایی که در پندارها و آرزوها و اعماق وجود هر کس نهفته است. این دنیای مطلوب دارای عناصری است که عبارتند از : “باورها” ،  “آدمها” و “اشیاء”.

  باورها؛ شاید بتوان ادعا کرد که چیزی عجیب تر از “باورها” نداریم. چرا که هم بخاطرش زندگی می کنیم و هم بخاطرش حاضریم بمیریم. این باورها، درست یا غلط،  رفتارها، احساسات خلاصه و همه چیزرا در ما فرماندهی می کنند. آنها اساس رفتارهای ما هستند. از حیات تا ممات… مثل نثار جان  در راه وطن…باورهای ما بسیار متنوع و ریز و درشت هستند… مثل باور به اینکه احترام به بزرگتر واجب است  یا باور به اینکه “زندگی یعنی می بنوش و دم غنیمت شمار یا باور به این که “زندگی سراسر مبارزه و سخت کوشی است-یا باورهای قومی، باورهای نژادی، باورهای ملیتی، باورهای اعتقادی. “باورها” والاترین و مقدس ترین نوع  تفکر و اندیشه در ما هستند. زمانی که به خودمان  و به  افراد اطراف خود خوب دقت می کنیم، برخی از این باورها را هر روزه دیده ایم و شنیده ایم و به صورت گذرا از آنها عبور کرده ایم و نادیده گرفته ایم، حتی باورهایی که خودمان به آنها پایبند هستیم و در شروع یک رابطه آنها را بی اهمیت انگاشته ایم. باید بدانیم که باورها از کلان ترین  آنها تا ریز ترین شان، رفتار ما تحت تاثیر خود قرار می دهند.  اگر از سوی کسی به باورهای ما توهین شد ، از برقراری رابطه با این شخص پرهیز می کنیم و حتی می جنگیم.  باورها آنچنان بر تفکر و اندیشه ما چیره هستند که ما به طور ناخودگاه به سمت کسی گرایش پیدا می کنیم که شبیه به باورهای ما باشد. مثلا کسی که زندگی را تجلی هنر و موسیقی و پرداختن به ادبیات می داند در مقایسه  با کسی که زندگی را سراسر کسب ثروت و مال اندوزی و تجملات می داند، این دو باور با هم متفاوت هستند، حالا چه درست و یا چه غلط.بنابراین یادمان باشد که یکی از اساسی ترین پایه های شکل گیری یک رابطه حتما و حتما “باورهای مشترک” است . اگر غیر از این باشد مطمئن باشید دائما در جنگ و نزاع برای تخریب و مقابله با باورهای طرف مقابل، تمام زندگی شما و شادابی شما به هدر خواهد رفت.

باورهای ما، دنیای مطلوب و شیرین ما را می سازند که در آن دنیای مطلوب ما احساس خوبی داریم. باورهای ما برای ما مقدس و قابل احترام اند، پس درست این است که باورهای دیگران را  آسیبب نزنیم و احترام بگذارید.اینجاست که زوجین با شناخت دقیق باورهای خود از همان ابتدا بر پایه باورهای مشترک پیوندی را آغاز می کنند و یا حرمت باورهای یکدیگر را رعایت می کنند.

موضوع دوم در دنیای مطلوب هر فرد “آدمها” هستند.نقظه بسیار مهم و اساسی در اکثر منازعات بین زوجین هم آدمهای دنیای مطلوب هر فرد است.

آدمها؛ آیا وقتی شخصی برای ما عزیز و محترم است می توان کسی را که به آن شخص عزیز  ناسزا می گوید را تحمل کرد؟ در زندگی هر کس آدمهایی وجود دارند که از جایگاه ارزشمند و والایی برخوردارند. مثل پدر و مادر ، مثل فرزند، مثل بزرگان دینی، مثل بزرگان تاریخی، دینی، یک معلم یک هنرمند یا یک باشگاه ورزشی.این آدمها برای ما از جایگاه رفیع و بلندی برخوردارند، به گونه ایی که خدا نکند کسی به این آدمها در دنیای مطلوب ما توهین کند. زیاد پیش آمده که کسی بگوید من  عاشق صدای فلان خواننده، هنرپیشه یا فوتبالیست هستم ، تمام عکس های او را جمع کرده ام و شبیه  او لباس می پوشم و آرایش می کنم.

در واقع آدمهای دنیای مطلوب ما، برای ما خط قرمز مان هستند. بنابراین یکی از راههایی که بخواهیم به کسی نزدیک شویم و ارتباط پایدار داشته باشیم این است که،  به آدمهایی که در دنیای او ارزشمند هستند احترام بگذاریم. همه ما این تجربه را داشته ایم  که حرمت اون “آدمهایی” که برای برخی خیلی عزیز هستند شکسته نشود، چون می دانیم که آن فرد دچار رنجش خواهن شد،  و می دانیم که  اگر از خط قرمز های برخی عبور کنیم، رابطه کم رنگ و یا اصلا تیره و تارمی شود. یا ممکن است ما را ترک کنند. همه ما جملاتی از این قبیل از دیگران شنیده ایم که می گویند:  “حاضرم از ته دلتون برای یکی بمیرم”. یکی از چالش های زوجین، روابط با آدمهای دنیای مطلوب یکدیگر است. وقتی یک پیوند زناشویی بسته می شود، پیوند های قبلی مثل خانواده و اقوام و یا دوستان قطع یا بریده نمی شود بلکه سلسله مراتب تغییر می کند. به طور مثال اگر در دنیای مطلوب یک فرد قبل از ازدواج،  پدر و مادر در اولویت اول قرار داشتند پس از ازدواج همسر در اولویت اول و سپس پدر و مادر در اولویت بعدی قرار می گیرند. این یک حق است که همسران باید با این حق شناخت و آگاهی پیدا کنند. به عبارتی هیچ زن و شوهری حق ندارد آدمهایی که دنیای مطلوب یکدیگر است نادیده گرفته و حذف کند.  بنابراین حد ومرز حق در یک رابطه را همین دنیای مطلوب تعیین می کند. و لزوم صحبت و گفتگوی پیش از ازدواج و آموزش زوجین در آشنایی و شناخت و آگاهی دنیای مطلوب یکدیگر ضروری است.  لذا بنا بر همین روش تربیتی،  لازم است که، همین حدو مرز و حرمتها را با اصلی ترین فرد زندگی مان که همسرمان است را  رعایت کنیم. ولی متاسفانه اغلب اوقات حدو مرزهای ما با همسرمان براحتی می شکنیم.راه درست و مسالمت آمیز این است که در دنیای شیرین و گوارای همسرمان که پر از آدمهایی هستند که دوستشان دارد ، و از آنها یاری می جوید، با شیوه ایی منصفانه رفتار کنیم .لازم است دانسته شود که آن آدمهای ارزشمند، انقدر در در ذهن و دل و جان ما جایگاه رفیعی قرار دارند که گویی بخش بزرگی  از هویت و شخصیت ما تشکیل می دهند که هر گاه مورد توهین و بی احترامی قرار بگیرند به نوعی در واقع  هویت و شخصیت ما مورد هدف قرار گرفته است. و چه بسا بیشتر.

ادله اثبات این ادعا این است که اگر کسی  به خودمان بی احترامی کند، کمتر دچار رنجش می شویم تا اینکه به  “آدمهای” دنیای مطلوب مان . پس این اصل را به یاد داشته باشیم که آسیب پذیری ما زمانی که به آدمهای ارزشمند مان خدشه وارد شود بیشتر از زمانی است که به شخص خودمان خدشه وارد شود.

بنابراین لازم است این نکته را به یاد داشته باشیم هر گاه، به هر دلیلی با همسرتان وارد جر و بحث و  جدال شدید ، رفتار و گفتاری که مورد آزار و رنجش شما قرار گرفته است را هدف نقد و ناسزا قرار دهید و نه آدمهای عزیزی که در دنیای او وجود دارند.چرا که جراحتی  که به هویت و شخصیت او وارد می شود  به گونه ایی است که  به این زودی ها  قابل التیام نیست.

اشیاء؛ سومین موضوع دنیای مطلوب ما را “اشیاء” تشکیل می دهند. جالب است بدانید برای هر آدمی اشیاءی وجود دارد که بسیار ارزشمند و مقدس هستند، به طور مثال شاید همه ما به خاطر داشته باشیم که مادربزرگ های ما ساکی از کتاب دعا، تسبیح و سجاده داشتند که هر جا می رفتند اول آن را کنار دست خود می گذاشتند، بنابراین برای برخی کتاب قران و یا کتاب دعا مقدس ترین شی است ، برای برخی ساز موسیقی و برای برخی تابلوهای نقاشی،برای برخی مجله هایش و برای برخی موبایل و برای برخی کتاب. برخی دنبال عتیقه هستند، برخی به طلا و جواهرات علاقه مند هستند. و همواره به آنها بعنوان شئی مقدس می نگرند، برخی عاشق البوم تمبر خودشان هستند و برخی تمام دنیای خود را در گربه یا قناری خود می بینند. معمولا این گونه افراد با وسواس خیره کننده ایی از این اشیاء خود مراقبت می کنند و به آنها دلگرم هستند مثل ساز موسیقی برای یک هنرمند.

همه ما این تجربه را داشته ایم  که برای نزدیک شدن به یک شخص، به علایق شخصی اش  توجه خاصی کرده ایم. و بدین ترتیب روزنه و دریچه نزدیک شدن به یک فرد، از مسیر علایق اش عبور می کند. بهر حال آن اشیاء برای این افراد مثل “بت” مقدس هستند و به آنها توجه خاصی می کنند و اگر کسی هم به آن توجه خاصی کرد احساس امنیت و خرسندی نسبت به رابطه با آن شخص خواهند داشت. به همین ترتیب می تواند یکی از راههای همدلی و همراهی به همسر توجه و مراقبت از اشیاء مورد علاقه او باشد. برای برخی منزل پدری که خاطرات دوران کودکی خود را در  آن سپری کرده می تواند بسیار دوست داشتنی و امنیت بخش باشدو برای برخی چیزهای دیگر، بنابراین لازم است نگاه مان را به فضاهایی که همسرمان به آنها توجه خاصی دارد عمیق کنیم و برای مکان ها و خاطراتی که دارد احترام قائل باشیم.

یادمان باشد که یکی از موارد بسیار مهم در شروع یک رابطه برای ازدواج توجه به دنیای مطلوب است و این سه رکن  را با دقت مورد شناسایی قرار دهید و شما هم دنیای مطلوب خود را مطرح کنید.

در دنیای مدرن امروز، ازدواج های مدرن صورت می گیرد به گونه ایی که سنت را کم و بیش رها کرده اند بنابراین یک  راه مشخص کردن حد و مرزهای خود که همان دنیای مطلوب ماست “گفتگو” است. برای مشخص کردن “حق”، “تکلیف” و “فرصتها” باید نگاه مان به سه عنصر دنیای مطلوب خود و دیگران عمیق کنیم. اگر از روز اول برای یکدیگر مشخص کنیم که :

ما باورهایی داریم، آدمهایی در زندگی مان داریم و  من اشیایی داریم، که هر سه دنیای مطلوب و دوست داشتنی ما را تشکیل می دهند. همسرم نیز دنیای مطلوبی دارد که باید به دیده احترام و همدلی در دنیای او پا گذاشت، لذا امیدوار خواهیم بود که رابطه ایی دلپذیر و مسالمت آمیز داشته باشیم.

بنابراین حق ما است که دنیای مطلوبی داشته باشیم که مورد احترام خودمان  است.تکلیف من نیز این است که دنیای مطلوب همسرم را محترم بدانم.

از سویی فرصتهایی باید باشد که دنیای مطلوب من توسعه یابد و رشد کند یا اصلاح شود. حد ومرزهای ما  و خطوط قرمز ما  را دنیای مطلوب هر کس  تشکیل می دهد. بنابراین هر زن و مردی که به دنبال رابطه و پیوندی پایدار و صلح آمیز هستند، لازم است که در دروان طلایی که به دنبال آشنایی و شناخت یکدیگر هستند با گفتگو  به آگاهی و شناخت دقیق آن دنیای مطلوب بپردازند.

 

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.