شعار همیشگی ما؛
۞ چراغ امید روشن است ۞
Tuesday, 23 April , 2024
امروز : سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 13562
  پرینتخانه » فرهنگی تاریخ انتشار : 25 مرداد 1400 - 15:46 | 581 بازدید | ارسال توسط :

اتصال شقایق به شقیقه ! تبدیل حاشیه تا متن

موفقیت اصغر فرهادی در این روزهای بس غم‌انگیز و جانکاه این روزهای میهن در جشنواره کن، که هر روز اخبار دردناک کشته‌شدن تعدادی از هم میهنانمان به دلیل بیماری کرونا، بحران آب خوزستان و کشته‌ شدن برخی معترضان نسبت به این بحران در سوسنگرد و شادگان و اهواز و …،کشته‌ شدن برخی از هم میهنانمان […]

اتصال شقایق به شقیقه ! تبدیل حاشیه تا متن

موفقیت اصغر فرهادی در این روزهای بس غم‌انگیز و جانکاه این روزهای میهن در جشنواره کن، که هر روز اخبار دردناک کشته‌شدن تعدادی از هم میهنانمان به دلیل بیماری کرونا، بحران آب خوزستان و کشته‌ شدن برخی معترضان نسبت به این بحران در سوسنگرد و شادگان و اهواز و …،کشته‌ شدن برخی از هم میهنانمان بر اثر سیل ویرانگر و جان ستان در سیستان و بلوچستان و کرمان و …،بیگمان برای حفظ روحیه و غرور ملی ملت ایران با فرهنگ دیرینه‌اش لازم و ضروری و بسیار سزاوار بود.
از این رو این پیروزی باشکوه ملی – میهنی را با غرور و سربلندی به هم میهنانمان شادباش باید گفت و با فروتنی به اصغر فرهادی و همه همکارانش عرض ادب و احترام و سپاس گزاری نمود.
اصغر فرهادی برنده دو جایزه اسکار در سالهای پیشین است و بیگمان پرافتخارترین کارگردان ایرانی است که با کسب جایزه اسکار نام ایران را با غرور و سربلندی به گوش جهانیان رسانید و از این رو پیروزی و کسب جایزه در جشنواره کن فرانسه، شاید خیلی عجیب و جدی به نظر نرسد؛ اما نکته بسیار قابل تامل حمله و هتاکی و توهین به فرهادی در اسپند ۱۳۹۵ و تیرماه ۱۴۰۰ است.
” صد البته در اینجا باید حساب نقد محققانه و مودبانه را از هتاکی و توهین کاملا تفکیک از همدیگر نمود. ”
در اسپند ۱۳۹۵ در آغاز دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ،رئیس جمهور زیاده‌گو و لمپن مسلک وقت آمریکا و توهینهای بی‌شرمانه‌اش به ملت ایران و برخی ملل دیگر،فرهادی با تحریم حضور در آمریکا، طوفانی از ناسزا و رگباری شدید از هتاکی به سویش روانه شد!
در اینجا لازم است چند نکته به عنوان پیشنیاز بحث مطرح کنم تا دقیقا روشن شود از چه جایگاه و رویکردی قصد ورود به این ماجرا را دارم :
۱- نگارنده یک مخاطب غیر حرفه‌ای در حوزه هنر به ویژه سینما است. از این رو چنین مخاطبان و گیرندگان پیامی در حوزه جامعه‌شناسی ارتباطات، ” مخاطب عام ” در نزد جامعه شناسان متخصص در این حوزه نامیده میشود.
۲- این کمترین تاکنون شوربختانه موفق به تماشای هیچ کدام از فیلمهای فاخر اصغر فرهادی نشده است و این را هم صادقانه اعتراف میکنم.
۳- با کمی اطلاعات و عدم تخصص در حوزه سینما به ویژه آثار فرهادی، این قدر شعور و حداقلی از شرافت را برخوردار هستم که بدانم که به هرکسی جایزه اسکار تعلق نمیگیرد! آن هم کارگردانی ایرانی که حکومت حاکم بر سرزمین و ملت ایران،در طول ۴۲ ساله گذشته مناسبات حسنه با غرب و آمریکا نداشته است. بنابراین اهدای جایزه اسکار و همین طور نخل طلای کن به دلیل تبانی و زد و بند و معامله مافیای قدرت و ثروت به اصغر فرهادی قطع یقین از ترهات مضحک و مهملات احمقانه‌ای است که از مرغ پخته تا مادر فرزند مرده را به خندیدن وادار میکند!
۴ – اصغر فرهادی به عنوان یک انسان بر پایه اصول استقلال و آزادی، دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر میتواند سوگیری سیاسی مطلوب و مورد پسند خودش را داشته باشد و کسی هم حق تعرض و توهین و امر و نهی به ایشان و هیچ کس دیگر با هر اندیشه و موضع گیری سیاسی و … را به هیچ عنوان ندارد.
اصغر فرهادی از برجام حمایت نمود. در انتخابات ۱۳۹۶ ریاست جمهوری از حسن روحانی دفاع نمود. این حق فرهادی و هر کسی است که از برجام و موضوع هایی مانند برجام دفاع یا مخالفت کند.در انتخابات ریاست جمهوری در هر دوره‌ای شرکت کند یا نکند و به هر کاندیدی که میپسندد؛ رای بدهد.
از سوی دیگر بد نیست برخی که نسبت به موضع فرهادی نسبت به برجام انتقاد دارند توضیح دهند خودشان در رابطه با برجام چه موضعی داشتند؟ قهرمانانشان در این ارتباط چه مواضعی داشتند؟ این پرسش در ارتبط با این مدعیان و اساطیرشان در ارتباط با انتخاباتهای برگزار شده ریاست جمهوری به ویژه از ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۰ نیز صادق است و جای طرح جدی و پرسش از این مدعیان دارد.
این کمترین از برجام به دلیل تعارض و مغایرت جدی با حقوق ملی حمایت نکردم و از سال ۱۳۸۴ به این سو در هیچ کدام از انتخاباتهای برگزار شده ریاست جمهوری نیز شرکت نکردم و نخواهم کرد؛ اما مطلقا علاقه‌ای به جیغ بنفش و هیاهو آن هم در پشت گود و فریاد در فضای مجازی ندارم و در فضای رسانه‌ای رویکرد ” تحلیلی ” را به رویکرد ” شعاری ” کاملا ارجح قرار میدهم و صد البته به گفته کهنسالان سپیدموی با تجربه همیشه به کسانی که بلندتر از همه فریاد میزنند ! بیشتر شک و تردید وارد میکنم.
۵ – صد البته همیشه تاکید داشته و دارم که همانند علم اقتصاد که در سه حوزه ” تولید”،” توزیع”،” مصرف ” به مطالعه و تحقیق میپردازد؛ ” فضای مجازی را متعلق به حوزه توزیع و مصرف محدود و مقیود میکنم ” و مهمترین و نخستین حوزه اندیشه و فکر را به مانند اقتصاد،” تولید ” را در ” فضای حقیقی ” حد و رسم میکنم و به شدت در در برابر جابه جایی این حوزه‌ها میایستم و در حد توانم از خلط حوزه تولید با حوزه توزیع و مصرف پرهیز و گریز داشته و دارم. از این رو تولید آثار فاخر هنری همچون آثار فرهادی را متعلق به فضای حقیقی و انسانهای هنرمند تولیدگر این آثار برجسته و ارزنده را انسانهای هنرمند و توانمند فضای حقیقی میدانم که به درستی به تفکیک فضای حقیقی از فضای مجازی و حراست از خویش از غرق و محو شدن در چنین فضاهای مجازی و فانتزی میپردازند. از این رو یک تفکیک و تمیز جدی میان اصغر فرهادی و بیشینه مخالفانش اینجا آشکارتر میگردد : ” فعالیت جدی و ارزشمند و فاخر در فضای حقیقی و واکنش هتاکانه و متوهمانه در فضای مجازی !!! ”
۶ – در اینجا با تاکید جدی و ضمن ابراز ارادت و احترام کامل به همه منتقدانی که با ادبیات محترمانه و انسانی و لحاظ اصول اخلاقی و رویکرد دموکراتیک به نقادی پیرامونشان میپردازند؛ از جناب آقای محمد رسول‌اف که حتی اگر به لحاظ شاخصهای نظری و منطقی با نقدهایش به جناب فرهادی مخالف هم باشیم؛ ادبیات محترمانه و انسانی ایشان در نقادی اصغر فرهادی قابل احترام و حتی ستایش است و باید از هتاکی‌ها و توهینهای صورت گرفته در فضای مجازی تفکیک کامل گردد تا با دقت و تامل هرچه تمام‌تر حقی ضایع نگردد.
۷- شخصا بدون لحاظ استانداردهای هنری و فنی متخصصان حوزه سینما که پرواضح است در آن تخصص و آگاهی ندارم؛ به دلیل مرزبندی با قدرت و اربابان قدرت کارگردانان توانمندی همچون محمد رسول‌اف و جعفر پناهی که هزینه ایستادگی و عدم تمکینشان به قدرت و زورپیشگان را دادند؛ استاد بهرام بیضایی،استاد ناصر تقوایی و – زنده‌یاد سهراب شهید ثالث با فیلمهای فاخرش همچون طبیعت بی جان و یک اتفاق ساده که بسیار بعید میدانم مدعیان هیاهوگر این روزها و معرکه پرداز برای اصغر فرهادی و مانندش حتی نام این آثار فاخر و ارزنده سینمای پیش از انقلاب را شنیده باشند -؛ به مراتب احترام بیشتری نسبت به اصغر فرهادی قائل بوده و ارادت میورزم و اگر بزرگانی همچون جناب رسول‌اف که کارگردانی صاحب اندیشه و آفریننده آثار فاخری هم بودند و هستند؛ نقدهایی نسبت به فرهادی و مانندش داشته باشند تا جایی که بتوانم به آن ورود نقادانه نمیکنم چون تخصص و دانش ورود به آنرا ندارم.
با توجه به نکات مطرح شده در اینجا باید پرسشی جدی از همه کسانی به عنوان منتقد و مخالف اصغر فرهادی و آثارش میدانند؛ مطرح کنیم و مطالبه پاسخ محققانه،صادقانه و محترمانه داشته باشیم :
” آیا شما فیلمهای فرهادی را دیده اید؟ ” پس از پاسخ احتمالا آری بسیاری از مدعیان باید پرسید : ” بر پایه کدام یک از فیلمهای فرهادی و صد البته متن آثار ایشان، مدعی هستید که فرهادی به توجیه و تطهیر و تقدیس سیاستها و رویکردهای حاکمیت جمهوری اسلامی نموده است؟ ”
پرسش دوم بیگمان دقیقا و به شفافیت هرچه تمام تر از ادعای مدعیان راستی آزمایی جدی و موشکفانه خواهد نمود.
صد البته چه در اسپند ۱۳۹۵ به هنگام دریافت دومین جایزه اسکار فرهادی و تیر ۱۴۰۰ در کسب موفقیت توسط ایشان در جشنواره کن، اکثریت قریب به اتفاق اگر نخواهیم مطلق بگوییم؛ حتی یک واو به متن فیلمهای فرهادی در نقادی و صد البته هتاکی به ایشان یک اشاره یک نقطه‌ای هم نفرمودند!!!
این نکته مهم یکی از طنزآمیزترین حقایق این روزهای بازار مکاره سیاست بازان مدعی است؛ که بسیاری از اینان به جرات میتوانم بگویم در عمرشان حتی یک سیلی نخورده‌اند ! و شاید حتی از استنشاق یک گاز اشک آور ساده هم وحشت دارند!! و آن وقت با کمال ناآگاهی به مسخره‌آمیزترین شکل ممکن توقع دارند فرهادی به سان کارگردانان پیشرو جنبش ۱۹۶۸ فرانسه در برابر قدرت سرکوبگر موضع گیری کند!
آنچه که در اسپند ۱۳۹۵ دستمایه فحاشی و بهانه ناسزاهای بی‌شرمانه به فرهادی گردید؛ تحریم حضور مراسم اسکار توسط فرهادی بود و امروز هم پاسخ اصغر فرهادی به خبرنگار یکی از رسانه‌های برون مرزی در ارتباط با به‌کارگیری یکی از بازیگران همکار با فیلمهای موسسه سینمایی اوج از سویی و عدم موضع گیری فرهادی در ارتباط با رخدادهای اعتراضی و بس دردناک این روزهای یکی از بخشهای گسست ناپذیر ایران زمین،خوزستان دوست داشتنی ایران و ملت ایران شد!
برخی حتی پا از این فراتر نهادند و خود و خرد و وجدان افکار عمومی ملت ایران را بی‌شرمانه به سخره گرفتند! و برپایه تدوین متوهمانه یک سناریوی کاراگاهی همزمانی پیروزی اصغر فرهادی در کن با بحران آب و اعتراضهای به حق مردم خوزستان را در جهت فراموشی و گم شدن آوای اعتراض مردم به جان آمده از بی آبی خوزستان مرتبط نمودند!! که دقیقا مصداق اتصال و ارتباط بس خنده‌دار شقایق به شقیقه است!!!
به راستی آدمی اگر کمی ملاحظه و تامل کند از شدت این حجم وسیع نادانی از تاریخ ایران و وضعیت حاکم بحرانی موجود در کشور از سویی به همراه بی‌اخلاقی شدید سرسام میگیرد!!!
بگذریم که بسیاری از این به اصلاح هیاهوگران بر علیه فرهادی اگر روزی صد البته خدای نخواسته در راس قدرت قرار گیرند؛ بیگمان اجازه آموزش و چاپ و انتشار و … به زبان مادری هیچ یکی از قومیتهای ایرانی اعم از کرد و بلوچ و ترکمن و عرب را نخواهند داد! و به خونین‌ترین شکل ممکن سرکوب خواهند نمود!!!
در آن روز فرضی و احتمالی هم شاید این حضرات دنبال اصغر فرهادی دیگری باشند که به سان تحلیلهای آبگوشتی امروزشان؛ برای محاق و انحراف افکار عمومی درون و برون مرز از سرکوب، باید جایزه نخل طلا و اسکار ببرد!! تا حضرات نفسی برای سرکوب و گلویی برای نوشیدن جام جاودانگی از خون ملت و معترضان زیر ضرب سرکوب و حکمرانی استبدادی‌شان تازه کنند!!!
جنبش ۱۹۶۸ فرانسه و موضع گیری هنرمندان پیشرو آن در فضای ” پسا لائیسیته نوین ۱۹۰۵ فرانسه ” که مبتنی بر دو اصل ” استقلال کامل نهاد دین از نهاد سیاست و اقتصاد و آموزش ” و به همراه اصل مورد توافق گرفته در ۱۹۰۵ میلادی، ” آزادی کامل همه ادیان ” و دوران پس از ریاست جمهوری شارل دوگل موسوم به ” جمهوری پنجم ” شکل گرفت؛ که قیاس این دوران از تاریخ معاصر ” جمهوری لائیک فرانسه ” با
ایران معاصر به ویژه دوران ۴۲ ساله حاکمیت تئوکراتیک، مصداق ” از قیاسش خنده آمد خلق ” را میباشد!!! که برخی انتظار موضع گیری مشابه از سوی فرهادی با کارگردانان برهه جنبش ۱۹۶۸ فرانسه دارند!
باز هم تاکید میکنم باید میان نقد و توهین و هتاکی تفکیک و تمییز قائل گردید و حساب هنرمندان دلسوز و مردمی همچون محمد رسول‌اف و جعفر پناهی که بابت ایستادگی و عدم تمکینشان به قدرت هم هزینه میپردازند و هم مودبانه و محققانه نقادی میکنند؛ از فحاشان پشت صفحه کلید کامپیوتر و نوابغ توهمی – تخیلی انگشت چرخان در گوشی و تبلت و … !!! تفکیک و تمیز داد و حسابشان را جدا نمود.
صد البته هتاکی‌هایی که به هیچ عنوان تازگی ندارد و تنها ویژه فرهادی نیست؛ ناسزاهایی که به سهو یا به قصد یا به مرض ! به بانو نرگس محمدی چندی پیش برای آنکه از بخشش به جای انتقام سخن گفته‌ بود! به بانو نسرین ستوده و …. هم در این مدت اندک پیش از کسب موفقیت فرهادی هم روانه گردید!!
بیش از پیش باید تاکید کنیم اصغر فرهادی قرار نیست با استعدادترین و توانمندترین کارگردان ایرانی باشد؛ اما کارگردانی صاحب اندیشه و برخوردار از استعداد هم هست که با کسب دو جایزه اسکار بر پایه شایستگی‌ و تلاش و اراده‌اش پرافتخارترین کارگردان ایرانی است و این متن و گوهر اصلی هر نقد و چالشی با اصغر فرهادی باید باشد.
از این رو باز هم همچون آغاز این نوشته، موفقیت اصغر فرهادی را به ملت ایران به ویژه اهالی فرهنگ و هنر و به ویژه‌تر هنرمندان توانمند سینمای ملی ایران صمیمانه شادباش عرض میکنم و آرزوی پیروزی‌های بیشتر برای ایشان و همکاران ایشان و صد البته غرور و سربلندی برای ملت ایران را دارم؛چرا که پیروزی فرهادی و مانندش پیروزی ملت ایران و مایه مباهات و سرفرازی ملت دردکشیده ایران است و این متن اصلی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
با فروتنی و ارادت به ملت ایران و کنشگران فرهنگی و هنری این نیاخاک پرگهر

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.